چنین رایی که زوج را مجبور به طلاق همسرش و پرداخت مهریه ۱۰۰ سکه ای او می کند تا چه حد عادلانه و از نظر قانونی و فقهی درست است؟
در یک پرونده «طلاق به درخواست زوجه»، زوجه از مهریه ۱۱۰ سکه خود ۱۰ سکه را بذل نموده است. در زمان دادخواست طلاق زوجه ناشزه بوده و حتی شکایت کیفری زوجه بابت ترک انفاق نیز منجر به برائت زوج شده است.
طی سه سال اختلاف، شکایت های متعددی میان زوج و زوجه در جریان بوده که تمامی شکایت های زوجه از زوج منجر به صدور برائت برای زوج شده است اما یک شکایت کیفری زوج علیه زوجه، منجر به صدور رای قطعی و اجرای آن شده است. همچنین زوجه بابت عدم توانایی در پرداخت ۴۰ سکه پیش قسط و دو ماه یک سکه مهریه نیز به زندان افتاده و پس از پرداخت مهریه از زندان آزاد شده است.
پرونده طلاق حین این ماجراها در دست رسیدگی بوده و سه مرتبه پرونده به دیوان عالی کشور رفته است. دیوان در آخرین دستور خطاب به تجدید نظر اعلام می کند:
۱. استعلام تمام پرونده های طرفین و شروع کننده تشکیل پرونده ها کدام یک بوده است؟
۲. پرونده های محکومیت زوجه به تمکین و محکومیت زوج به نفقه مطالبه گردد و سرنوشت آراء مشخص شود
۳. تحقیق توسط مددکار درباره علت اختلاف و نقش هر یک از زوجین در ایجاد و ادامه آن تحقیقات محلی معمول شود
۴. جلسه دادرسی با حضور طرفین تشکیل شود مساعی لازم در ایجاد سازش معمول گردد رای سپس صادر شود
اما در نهایت، شعبه تجدید نظر که دوبار به طلاق رای داده، بدون انجام سه مورد اول، با تشکیل جلسه دادرسی اینگونه استدلال می کند که چون زوج بابت مهریه به زندان افتاده و همچنین چون یکی از شکایت های کیفری اش علیه زوجه منجر به صدور برائت برای زوجه شده، زوج موظف به طلاق زوجه است. شکایت کیفری منجر به برائت، شکایت رابطه نامشروع دون زنا است که زوج با اسناد و مدارکی همچون: گزارش کلانتری، شهادت شهود و... در خصوص زندگی مشترک همسرش با مردی غریبه به مدت یکسال در یک آپارتمان مسکونی اقدام به طرح شکایت فوق کرده بود و به دلیل عدم حضور شهود، منجر به صدور برائت برای زوجه و مرد غریبه شد و متقابلا شکایت زوجه و مرد غریبه علیه زوج نیز به اتهام افترا منجر به برائت زوج گردید.