با دادن رضایت بعد از صدور رای غیابی سقوط یا رد دعوا صورت گرفته است؟
باسمه تعالی
حضور ریاست محترم شعبه -- دادگاه عمومی - -
موضوع: نقض دادنامه مصدوره شماره --- مربوط به پرونده کلاسه --- به دلیل استرداد دعوا، اعمال ماده ۱۰۷ قانون آئین دادرسی مدنی و صدور قرار سقوط دعوا مذکور
با عرض سلام و تحیات؛
احتراما طی لایحه تکمیلی مفاد صورت‌جلسه نشست قضائی با کد نشست_____ برگزار شده توسط استان آذربایجان شرقی به تاریخ برگزاری ۲۸/۰۴/۱۳۸۴ موضوع با موضوع استرداد دعوا از ناحیه خواهان دعوای اصلی در مرحله واخواهی و نظر هیئت عالی به حضور مبارک ایفاد می گردد. قاضی محترم شعبه سوم دادگاه خانواده؛ احتراما عرض می گردد در خصوص پرونده کلاسه --- مطالبه مهریه بعد از صدور دادنامه شماره --- مورخ ۱۵/۰۶/۱۳۹۵ مبنی بر محکومیت اینجانب به پرداخت مهریه که رای مصدوره به صورت غیابی بود، با توجه به مذاکراتی که فی مابین صورت پذیرفت، در نهایت منجر به صلح و سازش ایجاد گردید. لذا اینجانب نیز درخواست واخواهی نسبت به حکم غیای را مطرح نکردم. متعاقبا همسرم (خواهان اصلی) در زمان واخواهی اینجانب طی لایحه ای مبادرت به رضایت بی قید و شرط و منجز به شماره ثبت شده --- به تاریخ ۲۰/۰۶/۱۳۹۵ ( یعنی پنج روز بعد از صدور حکم غیابی _ در زمان واخواهی ) نسبت به دادنامه غیابی درخواست استرداد دعوی و مختومه شدن پرونده و رفع توقیف اموال توقیفی را نموده است و پرونده نیز مختومه و به بایگانی راگد ارسال شده است.
جناب آقای رئیس؛ وفق ماده ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاهها مکلفند در مورد هر دعوا به طور خاص تعیین تکلیف نمایند و نباید به صورت عام و کلی حکم صادر کنند. دادرس محترم با عنایت به رضایت قطعی، منجز و بی قید و شرط خواهان در مرحله واخواهی، اقدام به مختومه کردن پرونده به صورت کلی نموده ولی با توجه به تحقق و حدوث بند "ج" ماده ۱۰۷ قانون آئین دادرسی ملزم به صدور قرار مقتضی می باشد، که این مورد مغفول مانده است. همچنین طبق ماده ۷ قانون آیین دادرسی مدنی به ماهیت هیچ دعوایی نمی توان در مرحله بالاتر رسیدگی نمود تا زمانی که در مرحله نخستین در آن دعوا حکمی صادر نشده باشد، مگر به موجب قانون. وقتی در مرحله واخواهی استرداد دعوا از ناحیه خواهان واقع شود رای بدوی باید نقض گردد که در پرونده چنین موضوعی مشاهده نمی گردد که البته نظر دادرس محترم از مختومه کردن پرونده قدر متقین "قرار سقوط دعوا" است که باید صراحتا ذکر گردد.
طبق ماده ۳۰۵ قانون آیین دادرسی مدنی، واخواهی حق طبیعی خوانده بوده که به دلیل رضایت بی قید و شرط و استرداد دعوا از ناحیه خواهان از اینجانب سلب شده است لذا استرداد دعوا در زمان واخواهی بندی از شمول ماده ۱۰۷ مارالذکر و صدور قرار مقتضی بر اساس ماده ۱۰۷ الزامی بوده است. با توجه به ماهیت دعوا و زمان استرداد درخواست و با توجه به وحدت موضوع علی القائده طبق بند (ج) ماده ۱۰۷ عمل می گردد.
با عنایت به این که مرحله رسیدگی به واخواهی از جمله مراحل رسیدگی بدوی است در صورتی که واخوانده دعوای خود را مسترد کند دادگاه ضمن فسخ رای واخواسته طبق ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م قرار رد دعوای خواهان را صادر و اعلام می کند و دیگر نیازی به اظهار نظر در خصوص واخواهی نیست زیرا با استرداد دعوا از سوی واخوانده در واقع نوار رسیدگی قطع می شود و دادگاه طبق ماده ۱۰۷ باید اعلام ختم رسیدگی و مبادرت به صدور قرار کند در صورتی که استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات صورت گیرد طبق بند ج ماده ۱۰۷ عمل خواهد شد."
جناب آقای قاضی؛ استرداد دادخواست یکی از راه‌های زوال دادرسی است، زوال دادرسی به معنای خاتمه یافتن دادرسی است و دادگاه از رسیدگی و صدور حکم معاف می شود و باید قرار مناسب با توجه به زمان استرداد را صادر نماید. بر اساس ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی هم برای استرداد دعوا زمان مشخص گردیده و مهلت استرداد دعوا مشمول بندهای سه گانه "الف"، "ب" و "ج" ماده مذکور می باشد. بنده "ج ": استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی ممکن است که یا خوانده راضی باشد یا خواهان از دعوای خود به کلی صرف نظر کند. در این صورت دادگاه قرار سقوط دعوا صادر خواهد کرد. در مواد ۳۶۳ و ۴۱۵ قانون آئین دادرسی استرداد دعوا در مرحله تجدیدنظر و فرجام خواهی نیز پیش بینی شده است. طی نظریه شماره ۸۸۴/۷ مورخ ۲۵/۴/۱۳۶۶ اداره حقوقی استرداد دعوا تنها از خواهان پذیرفته است و خوانده نمی تواند دعوا را مسترد نماید این امر کاملا منطقی است زیرا دعوا یا دادرسی با ابتکار خواهان با هدف تحصیل حکم شروع شده است و خوانده نباید قبل از حصول نتیجه مزبور بتواند به آن پایان دهد که در پرونده مذکور این چنین اتفاقی صورت گرفته است.
با توجه به مقررات ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی در صورتیکه خواهان تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد دارد قرار ابطال دادخواست او صادر میشود. پس از جلسه اول دادرسی مادام که دعوا در جریان رسیدگی باشـد خواهان میتواند دعوای خود را مسترد کند. در این فرض دادگاه قرار رد دعوا را صادر میکند. در صورتی که خوانده در جلسه دادرسی حاضر نبوده و لایحه ای نفرستاده و حکم علیه وی صـادر شـود ایـن حکـم غیـابی محسـوب و خوانـده محکوم علیه میتواند از همان دادگاه تقاضای رسیدگی واخـواهی کنـد. چـون مرحلـه رسـیدگی واخواهی در ادامه دادرسی قبلی یعنی مرحله بدوی است در این مرحله هم خواهان میتواند دعوای خود را مسـترد دارد و دادگاه به تجویز ماده ۱۰۷ قانون مارالذکر ابتدا رای مصدوره را نقض و سپس قرار مقتضی را صادر مینماید. بدیهی است پس از ختم مذاکرات، استرداد دعوا در صورتی امکان دارد که خواهان بطور بی قید و شرط از دعوای خود صرفنظر کند و در این مرحلـه از رسـیدگی، قـرار سقوط دعوای خواهان صادر میشود.
نظر اکثریت نشست قضائی با کد نشست____ برگزار شده توسط استان آذربایجان شرقی با عنایت به اینکه مرحله رسیدگی به واخواهی از جمله مراحل رسیدگی بدوی است در صورتیکـه واخوانده (خواهان اصلی) دعوای خود را مسترد کند دادگاه ضمن فسخ رای و دادگاه طبق ماده ۱۰۷ باید اعلام ختم رسیدگی و مبادرت به صدور قرار کند در صورتیکه استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات صورت گیرد طبق بند (ج) ماده ۱۰۷ عمل خواهد شد.
با عنایت به مطالبی که بیان گردید، از آنجایی که استرداد دعوی بعد از صدور حکم قدر متیقن حکایت از عدول از حق و نشان از رضایت بی قید و شرط دارد، به علاوه این که دلیل این استرداد صلح و سازش اعلام گردیده و مهم تر این که از اموال توقیفی هم به درخواست محکوم له رفع توقیف به عمل آمده و بنابراین وی حق نداشته عملیات اجرایی را ادامه دهد، مستدعی است دستور فرمایید عملیات اجرایی متوقف گردد و از اموال توقیفی رفع توقیف به عمل آمده و پرونده بایگانی گردد. نظر به اینکه همسر بنده بعد از صدور حکم و در مرحله واخواهی، دعوی خود را مسترد نموده لذا نقض دادنامه بدوی و صدور قرار مقتضی الزامی است. لذا از محضر مبارک حضرتعالی تقاضا می گردد دادنامه صادره --- مورخ ۱۵/۰۶/۱۳۹۵ مربوط به پرونده کلاسه ---- نقض و ماده ۱۰۷ قانون آئین دادرسی مدنی اعمال و اجرا گردد و دادخواست مذکور ابطال و مختومه گردد.
با تشکر
--
۱۴/۱۱/۹۸
