قراردادها

تفاوت عقد معلق با عقد مشروط و عقد موجل

یک تفاوتی عقد معلق با عقد مشروط دارد. در حقوق و به ویژه حقوق ایران، منظور از عقد معلق همان تعهد مشروط (Conditional Obligation) است و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

تقاوت عقدمشروط با عقد معلق در این است که عقد مشروط بک عقد منجز است که در آن شرط جنبه فرعی دارد ولی عقد معلق در مقابل عقد منجز است و تشکیل عقد منوط به وقوع معلق علیه (شرط) است.

نوشته های مشابه

در عقد موجل اصل حق و رابطه با عقد ایجاد می شود و داین تا مدت معینی حق مطالبه دین را ندارد، ولی در عقد معلق اصل حق پیش از تحقق شرط، ایجاد نمی شود؛ یعنی زمانی اصل حق تشکیل می شود که معلق علیه در عالم خارج تحقق پیدا کرده باشد.

 براساس قسمت دوم م.۶۹۹ ق.م. که تعلیق التزام به تادیه را صحیح دانست می توانیم بگوییم که اصولا تعلیق تعهد در عقود صحیح است.

مواد ۶۹۹ و ۷۲۳ ق.م. مبین صحت عقودی است که در آنها منشا یا اثر منشا معلق به شرطی است.

یکی از دلایلی که مخالفین صحت عقد معلق بیان می کنند این است که انشاء در حقیقت ایجاد است و چنانچه ایجاد به امر دیگری معلق شود، اصولا عقود به وجود نمی آیند (پس ایجادی که معلق بر امر دیگر باشد این از نظر عقلی درست نیست یا انشایی که معلق بر امر دیگری باشد از نظر حقوقی و عقلی درست نیست.

این ایراد پاسخ چنین است که منظور ما از عقد معلق، عقدی است که منشا آن یا اثر منشا آن یا در حقیقت ماهیت حقوقی عقد معلق به امر دیگری است و نه انشاء آن (ما زمانیکه از صحت یا عدم صحت عقد صحبت می کنیم در رابطه به عقد معلقی صحبت می کنیم که تعلیق در منشا صورت گرفته است.

تعلیق در اثر عقد صورت گرفته در ماهیت حقوقی یا اعتباری عقد صورت گرفته نه تعلیق در انشاء).

به هر تقدیر رو یه قضایی ایران، صحت عقد معلق را پذیرفته است و در صحت آن هیچ گونه شک و شبهه ای نیست.

اثر عقد معلق

عقد معلق دو تا مرحله دارد مرحله اوا اثر عقد معلق را باید پیش از تحقق شرط بررسی نماییم در مرحله دوم اثر عقد را باید در بعد از تحقق شرط بررسی نماییم.

مرحله اول: پیش از تحقق شرط: عقد واقع شده و از نظر اصولی و حقوقی نمی توان آن را به صورت یک طرفه فسخ کرد، یک حق مشروطی به وجود آمده که قابلیت انتقال دارد، ولی به دلیل اینکه هنوز شرط به وقوع نپیوسته است، تعهد قطعی به وجود نیامده و متعهد له نمی تواند اجرای تعهد را از متعهد طلب نماید.

مرحله دوم: پس از تحقق شرط: در حقیقت عقد به صورت یک عقد غیر معلق در می آید، به دلیل تحقق شرط، به وجود آمده و حق قطعی شده است، بنابراین ذی نفع می تواند اجرای تعهد را از متعهد بخواهد و در صورت امتناع وی، به اقدامات قانونی دست بزند.

زمان اثر عقد

 با تحقق شرط آیا این شرط اثر قهقرایی دارد به گذشته هم سرایت می کند ؛می گوییم از زمانی که عقد منعقد شد، این عقد تاثیر کامل خودش را می گذارد یا می گوییم نه حالا که شرط محقق شده از همین زمان تاثیر کامل خودش را می گذارد؛ یعنی تاثیر عقد ناظر به آینده است اثر کامل عقد زمانی ظاهر می شود که شرط تحقق پیدا نماید؛ یعنی عقد آثاری نداشته مثلا در بیع معلق مشتری بعد از اینکه شرط محقق شد آیا از تاریخ انعقاد عقد بیع مالک مبیع شناخته می شود، آیا از تاریخ تحقق شرط؟ آیا از تاریخ تحقق شرط آثار کامل مالکیت محقق می شود یا از زمان وقوع عقد یا انعقاد عقد بخاطر اینکه ثمره حقوقی دارد.

دلیل بررسی زمان اثر عقد (از زمان انعقاد عقد یا زمان وقوع شرط) آثار حقوقی آن است.

نظریه کشف می گوید پس از وقوع شرط، آثار عقد از زمان انعقاد عقد محقق می شود، یعنی کشف می کنیم که عقد از همان ابتدا، صحیح بوده است.

نظریه نقل می گوید: عقد از زمان وقوع شرط آثار کامل خود را پیدا می کند.

پذیرش نظریه کشف بدین معنی است که مشتری از همان زمان انعقاد عقد مالک مبیع شده و نمائات منفصل حاصل از مبیع در این مدت متعلق به اوست؛ مثلا مبیع ده راس گاو بوده تا زمانیکه شرط حاصل بشود این گاو ها زاد و ولد کردند، ده گوساله هم از اینها متولد شده است اگر بگوییم با تحقق شرط کشف می کنیم که از زمان وقوع عقد در واقع آثار کامل خودش را می گذارد، باید بگوییم این مشتری هم مالک مبیع است هم مالک منافع منفصل.

هم مالک ده راس گاو است و هم مالک ده تا گوساله.

پذیرش نظریه نقل بدین معنی است که منافع و نمانات حاصل از مبیع در فاصله بین انعقاد عقد و وقوع شرط متعلق به بایع است؛ تا زمانیکه شرط محقق نشده است این منافع متعلق به مالک با بایع خواهد بود دیگر منافع (گوساله ها) را به مشتری نخواهیم داد.

دلایل در حجیت نظریه نقل

قانون مدنی در مورد پذیرش نظریه نقل یا نظریه کشف سکوت کرده ولی به نظر می رسد نظریه نقل، بر نظریه دیگر ارجحیت دارد.

دلایل این ارجحیت عبارتند از:

  1. به نظر می رسد اراده طرفین عقد بر این است که آثار عقد زمانی در عالم خارج ظاهر شود  که شرط محقق گردد.
  2. تاثیر شرط نسبت به آینده و پذیرش تاثیر آن نسبت به گذشته یک امر استثنایی و خلاف قاعده است؛ بنابراین اگر بخواهیم آثار شرط را به گذشته تعمیم دهیم نیاز به ماده قانونی داریم.

پس می توان گفت قاعده این است که وقوع شرط، تاثیری بر گذشته ندارد (و عقد معلق از تاریخ تحقق شرط اثر کامل خودش را در عالم خارج بوجود می آورد).

ولی از آنجا که قاعده از قواعد امری نیست، طرفین عقد می توانند بر خلاف آن توافق نمایند و بگویند این شرط ما اثر قهقرایی هم داشته باشد در این زمینه اگر طرفین با همدیگر توافق نمایند این چنین توافقی معتبر و نافذ است.

شرایط عقد معلق

برای اینکه عقد، عقد معلق نامیده بشود، باید شرایطی داشته باشد این شرایط عبارتند از:

  • انشاء منجز باشد.(انشاء یعنی ایجاب و قبول. ایجاب و قبول باید منجز و قطعی باشد؛ یعنی اگر ما تعلیقی در انشاء داشته باشیم عقد باطل است).
  • تعلق منشا به صورت واقعی باشد، یعنی معلق علیه سه شرط زیر را داشته باشد:
  1. شرط تعلیقی، یک حادثه باشد که تحقیق آن معلوم نیست؛ پس اگر قراردادی واقع بشود وقوع این قرارداد معلق بشود بر وقوع یک امر مسلم و یقینی مثل فرارسیدن زمان معینی در اینصورت این عقد، عقد معلق نیست یک تعلیق صوری است واقعی نیست.
  2. معلق علیه از شرایط صحت عقد نباشد؛ چون اگر به شرایط صحت یک عقد تعلیق صورت بگیرد این در واقع دارد تاکید می کند به اجرای قانون. گفته شد؛ تعلیق عقد شرایط صحت آن کاملا صحیح است بخاطر اینکه اصلا این تعلیق نیست.
  3. معلق علیه اجرای امری با انتخاب متعهد نباشد و گرنه عقد باطل است. بخاطر اینکه متعهد هر چیزی را که بخواهد می تواند بعنوان شرط یا معلق علیه برای طرف مقابل بگذارد و ما چون نمی دانیم این شرط چه شرطی خواهد بود مجهول است و شرط مجهول هم باطل است و عقد را باطل می کند.
  • عقد، مشروط به شرط محال، غیر مقدور، نامشروع با شرط باطل و مبطل عقد نباشد، در غیر اینصورت باطل است؛ یعنی اگر عقدی ببندید و آن آثارش را معلق کنید و یک شرط باطل و شرط نامشروع این چنین تعلیقی باطل خواهد بود.

میانگین امتیازات ۴ از ۵
از مجموع ۳ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا