عمومی

مفهوم دادخواست در قانون آیین دادرسی مدنی

مقدمه

از نظر مفهوم لغوی دادخواست و دادخواستن به مفهوم دادخواهی کردن، عدالت طلبیدن، عدالت خواهی کردن و تظلم خواهی کردن تعریف شده در ماده ی ۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی دادخواست به این مفهوم است یعنی شروع در دادخواست مستلزم تقدیم دادخواست و دادخواهی است.

در بسیاری از مواد قانون آیین دادرسی مدنی دادخواست به معنای ورقه برگی آمده که دادخواهی و تظلم خواهی در آن صورت می گیرد در گذشته و در قانون آ.د.م سابق به دادخواست و برگ دادخواست عرض حال گفته می شد.

شرایط دادخواست که ضمانت اجرای آن تعیین شده است

مجموع شرایطی را که برای دادخواست قانونگذار بیان کرده را می شود به ۳ دسته تقسیم کرد.

  • دسته اول: شرایطی که قانونگذار برای دادخواست بیان کرده ولی ضمانت اجرایی برای آن مقرر نکرده است.
  • دسته ی دوم: شرایطی هستند که اگر دادخواست فاقد آن باشد و دارای این شرط نباشد ضمانت اجرای آن رد خود دادخواست است.
  • دسته سوم: شرایطی هستند که اگر دادخواست فاقد آن باشد دادخواست توقیف می شود.

دادخواست که ضمانت اجرای آن تعیین نشده است

صدر ماده ی ۵۱: دادخواست باید به زبان فارسی در روی برگ های چاپی مخصوص نوشته شده باشد یکی از شرایطی که در این قسمت قانونگذار گفته تنظیم بر روی برگ های چاپی مخصوص هست.

علت اینکه ضمانت اجرایی برای این شرط تعیین نشده این هست که این شرط از شرایط اساسی و بنیادین است و اصولا تظلم خواهی که در فرم چاپی مخصوص نوشته شده اصولا دادخواست نباید تلقی کرد و اصولا نمی توان آن را پذیرفت و دفتر دادگاه نمی تواند آن را در دفتر مخصوص دادخواست ثبت بکند و در نتیجه اصولا تصمیم قضایی از قبیل رد و توقیف هم که نسبت به دادخواست مصداق دارد در خصوص تظلم خواهی که در فرم چاپی مخصوص می باشد جایگاهی ندارد.

شرط دوم دادخواست که ضمانت اجرای آن تعیین شده است

شرط دومی که ضمانت اجرای آن پیش بینی نشده تنظیم دادخواست با زبان فارسی است

ماده ی ۵۱ ق.آ.د.م مقرر کرده که دادخواست باید به زبان فارسی نوشته شود.

شرط سوم دادخواست که ضمانت اجرای آن تعیین نشده است

شرط دیگری که دادخواست باید داشته باشد ضمانت اجرای آن در قانون پیش بینی نشده امضای دادخواست توسط دادخواست دهنده است.

بند ۷ ماده ۵۱ قانون آئین دادرسی مدنی مقرر کرده که شرط هفتم امضای دادخواست دهنده و در صورت عجز از امضاء اثر انگشت او می باشد.

شکل امضاء اهمیتی ندارد، مهم آن است که توسط کسی که دادخواست تقدیم می کند نگاشته شود، اگر دادخواستی فاقد امضاء باشد هویتی برای او وجود ندارد و اصولا اراده ی جدی دادخواست دهنده را نمی شود از نوشته ی بدون امضاء اشتباه کرد اما اگردادخواستی بدون امضاء تقدیم بشود و دفتر دادگاه متوجه نشود و علی الوصول نباید آن را بپذیرد و پذیرش آن تخلف محسوب می شود؛ چرا که چنین برگی اصولا دادخواست تلقی نمی شود.

اما اگر دادخواست پذیرفته شد با غفلت دفتر دادگاه و در دفتر کل دادخواست ها ثبت شد که نباید می شد و پس از ثبت طبیعتا مقام ارجاع کننده باید دادخواست را ارجاع کند.

اگر پس ارجاع توسط دادخواست دهنده این دادخواست امضاء شود چه با اخطاری ممکن هست توسط دفتر دادگاه صورت بگیرد یا اگر بدون اخطار در واقع در دفتر دادگاه حاضر شد و امضاء کرد یا بدون امضاء به جریان افتاد دادخواست و وقت رسیدگی تعیین شد و اصحاب دعوا در جلسه ی دادگاه حاضر شدند و خواهان در جلسه ی دادگاه آن را امضاء کرد در این صرت نقص دادخواست بر طرف شده و قابلیت رسیدگی را دارد.

شرایطی که ضمانت اجرای آنها رد فوری دادخواست است

اما قسمت دوم یعنی شرایطی که فقدان آنها با رد فوری دادخواست مواجه می شود شرط، نام و اقامتگاه خواهان است بند ۱ ماده ۵۱ ق.آ.د.م یکی از شرایط لازم برای دادخواست را نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتی الامکان شغل خواهان معرفی کرده که در دادخواست خواهان باید این ویژگی های خود را قید کنند و اگر دادخواست توسط وکیل خواهان تقدیم می شود و تنظیم می شود مشخصات وکیل نیز در ستون مخصوص به خود قید شود خواهان چه کسی است؟ خواهان شخصی است که حقی را که مورد ادعا است متعلق به او است.

خواهان می تواند شخص حقیقی یا شخص حقوقی باشد.

واژه ی خواهان صفت فاعلی مشتق خواستن است.

قبل از نام گذاری جدید این واژه در قانون آ.د.م سابق در مقابل واژه خواهان واژه مدعی وجود داشت.

مفهوم واژه ی خواهان

واژه ی خواهان به مفهوم کسی است که دادخواهی می کند اما مدعی مفهوم عامی است هر کسی را که ادعایی مطرح می کند مدعی گفته می شود ادعا به چیزی گفته می شود که خلالاف اصل و خلاف ظاهر باشد هر کسی که ادعای او خلاف اصل هست و خلاف ظاهر هست به او مدعی گفته می شود ممکن است مدعی خوانده باشد یعنی در اثنای دادرسی خوانده ادعایی را مطرح بکند که ادعای او خلاف اصل و ظاهر باشد.

هر خواهانی مدعی هست ولی هر مدعی خواهان نیست.

فرهگستان زبان فارسی به جای واژه ی عربی مدعی علیه به مفهوم کسی که بر او و علیه او ادعا شده و ادعایی بر ضد او مطرح شده واژه ی خوانده را مطرح کرده یعنی کسی که به دادخواهی فراخوانده شده و به تظلم خواهی و دادگاه فرا خوانده شده.

نام و اقامتگاه خواهان شرطی است که ضمانت اجرای آن رد خود دادخواست است ماده ی ۵۶ ق.آ.د.م اینگونه مقرر می کند که هرگاه در دادخواست خواهان یا محل اقامت او معلوم نباشد ظرف ۲ روز از تاریخ رسید دادخواست به موجب قراری که مدیر دفتر دادگاه و در غیبت مشار الیه جانشین او صادر می کند دادخواست رد می شود علت اینکه رد فوری دادخواست گفته می شود این هست که این دادخواست بدون اخطار به دادخواست دهنده رد می شود.

شرایطی که ضمانت اجرای آنها توقیف دادخواست است.

توقیف دادخواست به این مفهوم است که اگر دادخواستی که تقدیم دادگاه می شود فاقد یکی از این شرایطی باشد که گفته خواهد شد.

براساس ماده ۵۳ قانون آئین دادرسی مدنی دفتر دادگاه این دادخواست را می پذیرد اما آن را توقیف می کند و برای اینکه این دادخواست به جریان بیفتد مستلزم این هست که در موعد قانون و در موعد مقرر قانونی نواقص این دادخواست برطرف شود و مدیر دفتر دادگاه بر اساس ماده ۵۴ ق.آ.د مدنی باید ظرف ۲ روز نقص یا نقایص مربوط به دادگاه را به صورت کتبی و مفصل به دادخواست دهنده و یا خواهان ابلاغ می شود به مدت ۱۰ روز به او مهلت می دهد تا نقص یا نقایص را برطرف بکند، اگر خواهان در این مدتی که به او داده شده اقدام به رفع نقص بکند، دادخواست از توقیف خارج می شود و به جریان می افتد اما اگر خواهان در این مدت رفع نقص نکند دادخواست تقدیم شده با قراری که مدیر دفتر دادگاه صادر می کند رد می شود.

نام و مشخصات خوانده:

یکی از این شرایط که در بند ۲ ماده ۵۱ آمده نام، نام خانوادگی، اقامتگاه و شغل خوانده است.

فرهنگستان زبان فارسی واژه ی خوانده را در مقابل اصطلاح مدعی علیه که در قانون آئین دادرسی مدنی سابق آمده بود انتخاب کرده  است.

مدعی علیه به مفهوم عام آن هر کسی است که ادعایی علیه او مطرح می شود.

اما خوانده کسی است که دعوا علیه او اقامه می شود و حقی که خواهان ادعا می کند علیه او است خوانده هم ممکن است شخص حقیقی یا شخص حقوقی باشد خوانده نیز ممکن است یک شخص یا اشخاص متعدد باشد اگر اشخاص متعدد باشند مشخصات همه ی آنها باید ستون مربوط به خوانده ذکر شود.

اما گاهی ممکن است خوانندگان اهالی محل معینی باشند یعنی دعوا، علیه اهالی محل اعم از ده، شهر و یا بخشی از شهر که عده ی آنها نامحصور است مطرح شود.

در اینصورت بر اساس ماده ۷۴ ق.آ.د مدنی باید علاوه بر اینکه همین عنوان یعنی عنوان اهالی فلان محل در دادخواست ذکر می شود باید نام یک یا چند نفر از افرادی که خواهان آنها را مخاطب دعوای خود تلقی می کند و آنها را خود تلقی می کند نیز در دادخواست ذکر شود.

بیان کردن و نام بردن از خوانده یکی از حساس ترین و مهم ترین موضوعاتی است که باید در دادخواست مطرح شود.

در شرایطی که خواهان آدرس و یا اقامتگاه خوانده را نداند چه باید کرد؟

خواهان می تواند به دفتر دادگاه اعلام کند که قادر به اعلام آدرس و اقامتگاه خوانده نیست.

در این صورت دادخواست با هزینه ی خواهان از طریق روزنامه آگهی می شود و در واقع نشر آگهی به منزله ی ابلاغ به خوانده محسوب می شود یا حتی ممکن است خواهان آدرس اقامتگاه خوانده را در دادخواست قید بکند اما پیش از آنکه دادخواست و ضمائم به او ابلاغ شود، آدرس خودش را تغییر دهد بطوریکه ابلاغ اوراق قضایی و اوراق مربوط به دادخواست در آن محل امکان نداشته باشد و خواهان هم امکان شناسایی اقامتگاه جدید خوانده را نداشته باشند در اینصورت بر اساس ماده ۷۳ ق.آ.د.م نشر آگهی می شود و اوراق از طریق آگهی ابلاغ می شود.

تعیین خواسته و بهای آن

دو نکته در بند ۳ ماده ۵۱ که بیانگر این شرط است وجود دارد نکته اول این است که خواسته تعیین بشود و نکته ی دوم آن است که بهای آن تعیین بشود مگر اینکه تعیین بها ممکن نباشد و یا اینکه اصولا خواسته مالی نباشد.

علت اینکه خواسته باید در دادخواست ذکر بشود این است که دادگاه را مکلف می کند به هر آن چیزی که در این ستون خواسته ذکر شده رسیدگی کند به همان صورتی که خواهان خواسته باید دادگاه به آن توجه کند و نسبت به آنها اظهار نظر کند و رای صادر نماید چه به صورت منفی و چه به صورت اثباتی یا ایجابی دادگاه مکلف است نسبت به هر آن چیزی که خواهان از دادگاه خواسته اظهار نظر کند و الا مستنکف از احقاق حق شمرده می شود و بر اساس قانون مجازات اسلامی برای استنکاف از احقاق حق هم مجازات تعیین شده  است.

پیوست های دادخواست:

در کنار این شرایطی که باید در دادخواست قید بشود و اگر قید شود با توقیف مواجه می شود دادخواست باید پیوستهایی هم داشته باشد.

اصولا ممکن است از حیث ادله خواهان دلیلی که نیازی به پیوست کردن آن داشته باشد، نداشته باشد. اما اگر خواهان به دلیل خاصی استناد کند، به سندی استناد کند باید این سند را تهیه کند و پیوست دادخواست کند و به دادگاه ارائه نماید.

در بعضی موارد است که سندی به عنوان دلیل اثبات ادعا مورد استناد نیست بلکه قانونگذار ارائه این سند را لازم دانسته است.

تعداد نسخ دادخواست و پیوست های آن

ماده ی ۶۰ قانون آئین دادرسی مدنی در این خصوص اینگونه می گوید: دادخواست و کلیه ی برگه های آنان، برگه های پیوست آنان باید در ۲ نسخه و در صورت تعدد خوانده به تعداد آنها به علاوه ی یک نسخه تقدیم شود.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا