
مقامهای رسمی هدف از این کار را جلوگیری از رانت دفترخانههای ازدواج و طلاق نزدیک به دادگاههای خانواده اعلام کردهاند، اما برخی معتقدند هدف از این کار کاهش آمار رو به افزایش طلاق در ایران است.
سهمیهبندی طلاق حتی برای مردم کشوری مانند ایران که با انواع سهمیهبندی غریبه نیستند هم عجیب به نظر میآید.
ایران همیشه با شکلی از سهمیهبندی مواجه بوده، از مایحتاج اولیه زندگی در دوران جنگ تا بنزینی که همین چندماه پیش سهمیهبندی شد، اما سهمیهبندی طلاق؟ این کار مفهوم سهمیهبندی را وارد سطح دیگری میکند.
مقامهای رسمی هدف از این کار را جلوگیری از رانت دفترخانههای ازدواج و طلاق نزدیک به دادگاههای خانواده اعلام کردهاند، اما برخی معتقدند هدف از این کار کاهش آمار رو به افزایش طلاق در ایران است.
کانون سردفتران ازدواج و طلاق هم در بیانیهای اعلام کرده "اجرای طرح محدودیت ثبت طلاق به منظور اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی ایران در کاهش علل و عوامل طلاق و اجرای عدالت" صورت گرفته است.
اجرای این طرح فارغ از اهداف آن نشان میدهد موضوع "آمار طلاق" برای مسئولان ایرانی اهمیت زیادی پیدا کرده است.
بر اساس آمارهای رسمی میزان نسبت طلاق به ازدواج در چند سال اخیر به صورت دائم در حال رکورد شکستن است.
سال ۱۳۹۶ با ثبت رکورد ۱۷۶هزار طلاق در ازای ۶۰۹هزار ازدواج رکورد جدیدی به جا گذشت.
در این سال نسبت طلاقها به ازدواجهای ثبتشده به ۲۹ درصد رسید که بالاترین آمار در تاریخ ثبت احوال ایران از سال ۱۳۴۱
اما این رکوردشکنی سال بعد هم ادامه پیدا کرد و نسبت طلاقها به ازدواج در سال ۱۳۹۷ به ۳۱.۸ درصد رسید.
پیشبینی میشد این روند افزایشی در سال ۹۸ هم ادامه پیدا کند و رکورد جدیدی برای طلاق در این سال ثبت شود، اما همینجا است که مسئولان وارد عمل شدند.
آنها پیشتر تلاش کرده بودند که اعلام آمار طلاق را متوقف کنند همچنان که در سال ۱۳۹۵ این کار را کردند، اما حالا به روشهای دیگری روی آوردهاند.
بر اساس این طرح هر دفترخانه طلاق در هر استان مجاز به ثبت تعداد محدودی طلاق در سال است. مثلا در تهران هر دفترخانه مجاز است ۱۸۲ طلاق در سال ثبت کند.
این کار احتمالا مراحل طلاق در ایران را پیچیدهتر و دشوارتر از قبل میکند. اما آیا این طرح مشکل افزایش طلاق در ایران را حل میکند؟
دلایل افزایش طلاق، مشکلات اقتصادی یا مشکلات جنسی؟
افزایش سریع آمار طلاق در ایران بیشتر به زوجهای متولد دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی مربوط است.
جامعه ایران در یک دهه گذشته از جوانترین جوامع جهان بوده و از اوایل دهه ۸۰ میزان ازدواج افزایش زیادی داشته که به تبع آن آمار طلاق هم افزایش یافته است، اما این همه داستان نیست.
برخلاف نظر مدیرکل کمیته امداد استان اردبیل که دخالت "مادرشوهر" را ریشه اصلی طلاق دانسته، بسیاری از جامعهشناسان، مددکاران، فعالان اجتماعی و حتی مسئولان دولتی افزایش فقر، بیکاری، اعتیاد، تنشهای اقتصادی و اجتماعی، ناامیدی به آینده و افزایش نارضایتی از زندگی به طور عمومی را از دلایل طلاق در ایران میدانند.
در کنار این دلایل منفی، عوامل مثبتی مانند کاهش نفوذ ارزشهای سنتی، آگاهتر افراد به ویژه زنان نسبت به حقوقشان و از بینرفتن قبح طلاق هم در افزایش آمار طلاق موثر بودهاند.
هنوز میزان طلاق عاطفی در زوجهایی که با ارزشهای سنتی زندگی میکنند بسیار بالاست.
با اینحال همچنان از فقر به عنوان یکی از اصلیترین عوامل افزایش طلاق نام برده میشود. مسئولان دولتی البته دلایل دیگری دارند؛ برای مثال شهیندخت مولاوردی، معاون سابق امور زنان و خانواده رئیس دولت ایران گفته بود نارضایتی جنسی علت اصلی طلاق در ایران است.
علی ربیعی، سخنگوی فعلی دولت و وزیر سابق کار هم درباره علت افزایش طلاق گفته بود که پیشتر فکر میکردهاند "فقر و بیکاری علت اصلی طلاق است" اما پس از انجام بررسیهای مشخصشده "برخوردارنبودن از مهارت زندگی کردن و تعامل با همسر از جمله دلایل مهم طلاق زوجین است."
کاهش آمار ازدواج رسمی و افزایش ازدواج سفید
از دیگر عوامل افزایش نسبت طلاق به ازدواج، کاهش آمار ازدواج در سالهای اخیر است.
ناامنی اقتصادی یکی از دلایل عمده کاهش ازدواج است.
رشد ازدواج سفید (زندگی مشترک زوجها بدون ثبت رسمی) در شهرهای بزرگ هم به کاهش آمار ازدواج کمک کرده است.
در سبک زندگی مورد تایید حکومت ایران، ازدواج سفید نوعی از بیبندوباری اخلاقی و حتی جرم محسوب میشود. رسانههای همسو با حاکمیت این نوع ازدواج را در حد زنا میدانند که مجازات آن تا ۹۹ضربه شلاق است.
سازمانهای تبلیغات رسمی در ایران تلاش زیادی دارند تا فقط یک نوع سبک زندگی را به عنوان "شیوه زندگی قابلقبول" ترویج کنند.
هر نوع زندگی خارج از این چارچوب با مخالفت و حتی مجازات شدید همراه است.
در همین حال این تبلیغات با وجود اینکه ازدواج سفید را با واژههایی مانند "همباشی سیاه" تقبیه میکند اما چندهمسری برای مردان را ترویج میکند.
در این سبک زندگی وظایف زن به خانهداری و مادری محدود میشود، در حالیکه بخشی از جامعه ایران تعاریف دیگری از نقش زنان در جامعه دارند و تلاش میکنند خارج از تعاریف مرسوم سنتی زندگی کنند.
با همه اینها مانند بسیاری از موارد دیگر بخش بزرگی از جامعه ایران توجهی به این نوع تبلیغات ندارد و ازدواج سفید بین جوانان ایرانی در حال گسترش است. در واقع در پیشگرفتن سبکی از زندگی که در نقطه مقابل تبلیغات رسمی در ایران قرار میگیرد به نوعی شیوه زندگی تبدیل شده است.
علت افزایش طلاق در ایران هم مانند بقیه دنیا ترکیبی از پارامترهای مختلف است؛ از دلایل شخصی تا شرایط اقتصادی و حتی اوضاع سیاسی کشور در افزایش یا کاهش طلاق موثرند.
بیحجابی علت محافظهکارانه طلاق
افزایش آمار طلاق، واکنشهای تندی از طرف چهرههای مذهبی در پی داشته است که معمولا دلیل بالارفتن طلاق را به افزایش آنچه "بیحجابی" و "بیبندوباری" در جامعه مربوط میدانند.
برخی از رسانههای محافظهکار در ایران آمارهایی درباره نسبت بدحجابی با افزایش طلاق در کشور منتشر کردهاند.
تبلیغات رسمی در سطح بیلبوردها و کتابهای درسی و رسانههای عمومی مانند صدا و سیما هم حجاب را یکی از عوامل مهم ثبات زندگی زناشویی تصویر میکنند.
با اینهمه افزایش طلاق در شهرهای به شدت مذهبی در ایران مانند قم به نوعی صحت این ادعاها را رد میکند.
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال قم، این استان در سال ۹۵ بیشترین میزان طلاق در کشور را با نرخ ۲.۷۱ طلاق به ازای هر هزار ازدواج داشته است.
آمار طلاق در شهرهایی مانند مشهد هم که یکی دیگر از قطبهای مذهبی ایران محسوب میشود رو به افزایش است.
به گفته مدیر کل ثبت اسناد و املاک خراسان رضوی در ۶ماهه ابتدایی امسال نرخ ازدواج ۸.۲ درصد در این استان کاهش داشته درحالیکه نرخ طلاق ۷.۱۶ درصد افزایش داشته است.
آمار رو به افزایش طلاق در شهرهای مذهبی ایران هم به صورت گستردهای از مراجعه رسمی نادیده گرفته میشوند؛ برای مثال احمد علمالهدی، نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی اما این آمار را مربوط به زواری میداند که در مشهد طلاق خود را ثبت میکنند.
رابطه طلاق و سیاست
علت افزایش طلاق در ایران هم مانند بقیه دنیا ترکیبی از پارامترهای مختلف است؛ از دلایل شخصی تا شرایط اقتصادی و حتی اوضاع سیاسی کشور در افزایش یا کاهش طلاق موثرند.
بحرانهای پی در پی، فقر رو به افزایش، تنگتر شدن چشماندازهای آینده و محدودیتهای شدید اجتماعی جامعه ایران را خسته و فرسوده کرده است.
آمار وزارت بهداشت ایران نشان میدهد که تقریبا ۳۰ درصد جمعیت کشور دچار اختلال روانی هستند.
سعید نمکی، وزیر بهداشت ایران حدود یک ماه پیش درباره شیوع افسردگی و اختلالات روانی در ایران هشدار داده و آن را زنگ خطری بزرگ خوانده بود.
او پیشتر هم گفته بود ایران "یکی از افسردهترین جوامع جهان" است.
افسردگی یکی شایعترین علتهای طلاق و خودکشی در دنیاست.
حل معمای چندوجهی طلاق به برنامهریزیهای بلندمدت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیاز دارد.
بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی به صورت کلی میتواند به رضایت شهروندان از زندگی ختم شود و به کاهش آمارهایی مانند طلاق کمک کند، اما برنامهریزیها در ایران تقریبا هیچگاه به سمت بهبود اوضاع پیش نرفته است.
حالا در شرایطی که دولت ایران به شدت با بحران اقتصادی روبرو است و اعتراضهای اجتماعی و سیاسی به بالاترین سطح خود در تاریخ بعد از انقلاب در ایران رسیده، مشخص نیست هدف از طرحهایی مانند محدودیت ثبت طلاق کاهش آمارهایی است که ناکارآمدی برنامهریزیها را عریانتر میکند یا همانطور که مسئولان مدعیاند مقصود کاهش فساد اداری است