قاعده لاضرر متن حدیث نبوی است. در نتیجه قاعده لاضرر قاعده غیراصطیادی است. مدرک قاعده لاضرر در مکتب عامه و خاصه، شیعه و سنی، ذکر گردیده است. عباراتی که در مورد این قاعده ذکر شده و به دست ما رسیده است در تعبیر و لفظ با یک دیگر اختلاف دارند. ولیکن تمامی این روایات معنای جمله لاضرر و لا ضرار را دارا هستند. در بعضی از روایات به دنبال این قاعده فی الاسلام آمده است.
مدرک قاعده لاضرر
عقل و کتاب
۱- عقل: عقل به صورت استقلالی و بدون حکم شرعی، نفی لاضرر را تایید می نماید.به عبارت دیگر مدلول قاعده لاضرر جزء مستقلات عقلیه است.
۲- کتاب: از قرآن کریم می توانیم به آیاتی استناد کنیم و قاعده لاضرر را براساس آن مستند نمائیم.
آیات
الف– آیه ۲۵۵ سوره مبارکه بقره: لا تضار والده بولدها و لا مولود له بولده. هیچ مادری حق ندارد به فرزند خود ضرر برساند و هیچ پدری نیز حق ندارد به فرزند خود ضرر برساند.
ب– آیه ۲۵۱ سوره مبارکه بقره: لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا.
مرحوم فاضل مقداد صاحب کتاب کنز العرفان، آیه فوق را به شرح ذیل تفسیر نموده است: ضرر وارد آوردن بر زن تعدی و تجاوز از حدود الهی است.
ج– آیه ۱۲ سوره نساء: ما ترک بعد از این که مورد وصیت واقع شد یا دین از آن خارج گردید بین وراث تقسیم می شود، البته مشروط بر این که موصی زیان رساننده نباشد. یعنی وصیتی لازم الاجرا و نافذ است که موصی در وصیت خود به وارث ظلم ننموده باشد.
د– آیه ۲۸۲ سوره بقره: کاتب و شهادت دهنده دین نباید مرتکب ضرر و زیان شود. به فرض، اگر دلالت این آیات بر قاعده لا ضرر برای فقیهی قابل قبول نباشد، آیا از سنت و روایات هم دلیلی بر این قاعده وجود دارد یا خیر؟
روایت
اولین روایت: روایتی است که زراره از امام محمد باقر(ع) در رابطه با قضیه» سمره بن جندب « نقل نموده است. *سمره بن جندب داخل منزل یکی از انصار درخت خرمایی داشت، به بهانه سرزدن به این درخت خرما وقت و بی وقت وارد منزل فرد انصاری می شد. فرد انصاری از وی خواست که هنگام ورود به خانواده وی اطلاع دهد ولیکن وی قبول ننمود. فرد انصاری به حضرت شکایت نمود. حضرت وی را احضار فرمودند و به وی گفتند هنگام ورود اذن بگیرد ولیکن وی قبول ننمود… لا ضرر و لا ضرار.
دومین روایت: عقبه بن خالد از امام صادق(ع)، ایشان قضاوت پیامبر(ص) را در مورد حق شفعه بیان می نماید.پیامبر بین شرکاء حکم به شفعه نمود و فرمود: لا ضرر و لا ضرار.
سومین روایت: نقل از عقبه بن خالد از رئیس مذهب تشیع، امام جعفر صادق(ع) است، بر اساس این روایت، قضاوت رسول خدا در باب آبیاری نخلستان ها بیان گردیده است. این روایات دارای تواتر معنوی هستند و تمامی آنها می توانند مستند قاعده لاضرار قرار گیرند.
مرحوم شیخ انصاری در ملحقات مکاسب و همچنین در کتاب رسائل می فرماید: پسر علامه حلی در باب رهن ادعای تواتر معنوی قاعده لاضرر را نموده است.
مفردات حدیث لاضرر و لا ضرار
نکته اول: براساس قواعد ادبیات عرب اگر لا وارد بر اسم شود و این اسم نکره باشد، این لا، لای نفی است.
نکته دوم: اگر لای نافیه وارد بر اسم نکره شود دلالت بر نفی جنس و نفی ماهیت می نماید به صورت حقیقی، یعنی معنای حقیقی لای نافیه در صورت وارد شدن بر اسم نکره، ماهیت را حقیقتا نفی می کند.
ضرر و ضرار
ضرر: بعضی از فقها کلمه ضرر را به معنای سوء حال یا بدحالی معنا نموده اند و بعضی دیگر به معنای تنگنا دانسته اند. در این صورت ضرر بیشتر جنبه ی معنوی دارد تا مادی، ولی گاهی ضرر بر نقص اموال و انفس اطلاق می شود. در بعضی موارد عین مال توسط کسی تلف می گردد یا عیبی بر مال وارد می شود. به این نقص هم ضرر گفته می شود.
ضرار: مرحوم آخوند صاحب کفایه معتقد است که ضرار به معنی ضرر است. پس اگر کلمه ای تکرار شود، فایده این تکرار تاکید است نه تاسیس. یعنی این که ضرار در حدیث شریف صرفا تاکید است. » ابن اثیر «در نهایه معتقد است که ضرر در رابطه با ابتدای فعل است اما ضرار به معنای جزای فعل ضرری است. بعضی دیگر گفته اند: ضرر این است که کسی بدون این که نفع و فایده ای داشته باشد به دیگری ضرر برساند. نظریه دیگر در باب ضرار: بعضی گفته اند ضرار یعنی بدحالی و ضیق. در نتیجه منظور ضرر معنوی است، ضرر به معنی نقص در اموال و انفس است و بالعکس. مرحوم بجنوردی: :ضرار مصدر باب مفاعله است، مصدر باب مفاعله در برخی موارد بر کثرت صدور مبدا از فاعل دلالت دارد. ضرر، شامل کلیه زیان هایی است که ممکن است به دیگری وارد شود ولیکن ضرار محدود به مواردی است که شخص با استفاده از یک حق، با استناد به جواز شرعی به دیگری زیان وارد می کند. مرحوم شیخ انصاری در رسائل می فرماید: باید به دنبال اقرب المجازات باشیم؛ یعنی ببینیم نزدیک ترین معنای مجازی به معنای حقیقی کدام است. قول اول: معنای لا در اینجا نهی است. از قاعده لاضرر، فقط حکم الهی یا حکم تکلیفی حرمت استنباط می شود. یعنی شارع مقدس از بندگان خویش می خواهد که ماهیت ضرر را ایجاد ننمایند. در حج؛ جماع، جدال و فسق نیست.
آیا ماهیت جدال و جماع و فسوق واقعا نفی شده است یا خیر؟ خیر.
شیخ الشریعه می فرماید: در حدیث می توانیم مواردی را پیدا نمائیم که در آن لا به معنی نهی به کار برده شده سبق به معنای گرو، جایزه و رهن است. شرط بندی و گرو بندی جایز نیست مگر در شتر سواری، اسب دوانی و شمشیر زنی.
قول دوم: مراد از نفی ضرر، ضرر غیر متدارک و غیر قابل جبران است. در روایت آمده است که پیغمبر (ص) فرمودند: اگر تمامی اهل مدینه در قتل یک نفر شرکت نمایند، همه را قصاص می کنم، این حکم، حکم ضرری است.
اشکال: نظر او برخلاف استدلال فقها و استدلال آنها به قاعده لاضرر است.
قول سوم: مراد از لا در حدیث لاضرر، لای نافیه است و احکام ضرری را نفی می کند و فرقی
نمی کند که این حکم تکلیفی وجوب نماز باشد یا حکم وضعی لزوم عقد بیع.
قول چهارم: مفاد قاعده ی لاضرر نفی احکام ضرری است اما با لسان نفی موضوع.
شیخ انصاری: به دلالت اقتضاء، بین کلمه لا و کلمه ضرر در حدیث لاضرر، قائل به تقدیر
شویم. کلمه حکم را در تقدیر بگیریم و بگوئیم حکم ضرری نفی شده است.
آخوند خراسانی: حکم، نفی شده است اما به لسان نفی موضوع.
قول پنجم: مراد از لا در حدیث لاضرر لای ناهیه است اما نهی سلطانی و حکومتی مدنظر است