
دعوای اصلی مطرح شده خوانده دعوا، دعوای تقابل اقامه کرده سوال اینست دراین دعوای تقابل که اقامه شده، خوانده این دعوا که خواهان دعوای اصلی است آیا میتواند دعوای تقابل اقامه کند؟
برخی از جمله دکتر شمس میگویند نمیشود؛ خوانده دعوای تقابل (خواهان دعوای اصلی) نمیتواند دعوای تقابل اقامه کند.
این دعوا تقابل بر تقابل است و تقابل بر تقابل مسموع نیست؛ این نظر را در آزمون های وکالت، قضاوت و کارشناسی ارشد ملاک است.
دلایل استاد مسلم آ.د.مدنی دکتر شمس
- دلیل اول: باتوجه به ماده ۱۴۱ اد مدنی: دعوای تقابل دعوایی است که با *دعوای اصلی* مرتبط باشد.
اگر قبول کنیم که خوانده دعوای تقابل میتواند اقامه دعوای تقابل کند، دعوایش با دعوای*تقابل* ارتباط دارد نه دعوای اصلی.
- دلیل دوم: دور باطل مطرح میشود:
این امر که خوانده دعوای تقابل بتواند دعوای تقابل اقامه کند باعث میشود دور باطل بوجود بیاید؛ یعنی خوانده دعوای اول اقامه دعوای تقابل کند و خوانده دعوای تقابل نیز که خواهان دعوای اصلی است اقامه دعوای تقابل کند(تقابل دوم) و … این سیر تا بی نهایت ادامه می یابد ودور باطل ایجاد میشود.
- دلیل سوم: این امر باعث *اطاله دادرسی میشود و باعث سواستفاده خواهان دعوای اصلی میشود.
آیا خوانده دعوای تقابل میتواند دعوای تقابل اقامه کند؟
در پست قبل نظر دکتر شمس و موافقین این عقیده مطرح شد اما در مورد دلایلی که دکتر شمس بیان نموده اند، برخی حقوق دانان نظرات مخالفی را بیان کرده اند که بدین شرح است:
نظر مخالف با دلیل اول دکتر شمس و موافقین این عقیده
اول اینکه م۱۴۱ ق ادمدنی گفته با دعوای اصلی مرتبط باشد، قابل توجیه است و خوانده دعوای تقابل(خواهان دعوای اصلی) هم میتواند دعوای متقابل مطرح کند.
در مقام توجیه م۱۴۱ دعوای تقابل اول باید با دعوای اصلی مرتبط باشد.
سپس دعی تقابل دوموا باید با دعوای تقابل اول مرتبط باشد.
در مجموع میتوان گفت:
زمانی که حالتی وجود دارد که دعوای اول با دعوای اصلی مرتبط باشد و دعوای دوم با دعوای تقابل اول؛ پس دعوای تقابل دوم هم با دعوای اصلی مرتبط است.
دعوای تقابل اول؛ مرتبط با دعوای اصلی
دعوای تقابل دوم؛ مرتبط با دعوای تقابل اول
دعوای تقابل دوم بصورت غیر مستقیم و باواسطه به دعوای اصلی مرتبط میشود و به صرف این تفسیر تحت اللفظی نمی توان از حق خوانده دعوای تقابل گذشت و صرفنظر کرد.
نظر مخالف با دلیل دوم
اینکه گفته اند دور باطل است، دور هست ولی دور باطل نیست حکمتی دارد←هدف قانونگذاراز پذیرش دعوای طاری این بوده که به چند دعوای متعدد در ضمن یک دادرسی وسریع تر رسیدگی شود.
بطور کلی چون دعوای تقابل سوم چهارم و… به بعد همه باید ارتباط کامل داشته باشند یا منشاء واحد، امکان اقامه دعوای تقابل بر تقابل درمرحله سوم چهارم و… بعید به نظر میرسد وامکان چنین دوری به وجود بیاید وجود ندارد.
یعنی امکان ندارد که برای بار سوم یا حتی دوم تقابل بر تقابل بوجود بیاید واین دور ایجاد نمیشود و اگر هم بشود باطل نیست.
نظر مخالف با دلیل سوم
موجب اطاله دادرسی نمیشود؛ چون خواهان دعوای تقابل دوم خود خواهان دعوای اصلی است و خواهان دعوای اصلی خود اطاله دادرسی ایجاد نمیکند، چون میخواهد دعوایش سریع به نتیجه برسد.
با سلام و عرض ادب
بنده دادخواستی جهت تحویل مبیع در مجتمع باهنر تنظیم نمودم و خوانده پرونده در مجتمع محلاتی بابت اخذ ثمن معامله بر علیه ما دادخواست تنظیم نموده است (دعوی متقابل) اما هیچ کدام در دادخواست خود عنوان دعوای متقابل نیاوردیم و در دادخواست هایمان اشاره به دادخواست طرف دیگر نکرده ایم.
سوال بنده این است که برای اینکه رسیدگی به دو پرونده در یک جلسه و یک دادگاه انجام شود و به نوعی تقابل دعوی عنوان شود چه کاری باید انجام دهم و از کدام دادگاه باید درخواست ادغام پرونده کنم؟
پیشاپیش تشکر از پاسخگویی شما