قراردادها

ضمانت چیست؟ راهنمای جامع عقد ضمانت

در این نوشته به‌ صورت روشن و کاربردی توضیح می‌دهم ضمانت در حقوق ایران دقیقا به چه معناست و در عمل چه آثاری دارد.

مطالعه این راهنما به شما کمک می‌کند پیش از پذیرش نقش ضامن یا انعقاد قراردادی با ضامن، آثار انتقال دین، شرایط صحت و بطلان، حدود مسئولیت در برابر طلبکار، و شیوه‌های ایمن‌سازی قرارداد را بشناسید. بی‌اطلاعی از همین ظرایف، بارها موجب شده ضامن ناخواسته مسئول تمام دین حتی پس از تغییر اوضاع تعهد یا پرداخت‌های جزئی بدهکار شناخته شود، یا طلبکار به‌ دلیل تنظیم نادرست متن ضمان، امکان وصول سریع و بی‌حاشیه طلب را از دست بدهد.

اگر قصد دارید درباره چیستی ضمان، شرایط و ارکان آن، انواع متعارف در قراردادهای مدنی و تجاری، حدود و استثنائات مسئولیت ضامن، و نیز راهکارهای قراردادی برای کاهش ریسک بدانید، دعوت می‌کنم این راهنمای جامع را با دقت دنبال کنید.

آشنایی با مفهوم عقد ضمان

در این بخش به‌ عنوان وکیل قرارداد که سال‌ها با دعاوی ناشی از اسناد تجاری و تعهدات مدنی درگیر بوده‌ام، بنیان مفهومی عقد ضمان را می‌گشایم تا خواننده بداند وقتی از ضمان سخن می‌گوییم دقیقا از چه نهادی حرف می‌زنیم و در عمل چه نسبتی با سایر ابزارهای تامین تعهد دارد.

آشنایی با مفهوم عقد ضمان

عقد ضمان چیست؟

ماده ۶۸۴ قانون مدنی است که به‌ صراحت بیان می‌دارد: عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.

ضمان یک عقد است؛ یعنی تحقق آن نیازمند ایجاب و قبول میان دو اراده است و در زمره ایقاعات یک‌جانبه قرار نمی‌گیرد. موضوع ضمان مالی است که بر ذمه دیگری قرار دارد؛ بنابراین موضوع، دین تحقق‌یافته و قابل انتساب به مدیون پیشین است، نه صرف یک تکلیف اخلاقی یا وعده‌ای نامعین.

اثر اصلی ضمان به عهده گرفتن دین است که در فقه از آن به نقل ذمه تعبیر شده و در حقوق ایران نیز مبنا قرار گرفته است. ضمان ناظر به دین است نه به عین؛ از این‌ رو انتقال تعهد نسبت به مال معین خارج از قالب نقل ذمه، در این تعریف جای نمی‌گیرد.

در عمل، وقتی من به‌ عنوان وکیل، برای یک موسسه اعتباری یا یک شخص حقیقی، متن ضمان را تنظیم می‌کنم، نگاه‌ام از همان ابتدا معطوف به این حقیقت است که ضمان در حقوق ایران به‌محض تحقق، نسبت‌های سه‌گانه میان طلبکار، بدهکار و ضامن را بازتعریف می‌کند.

طلبکار از آن پس، برای وصول طلب در مدار حقوقی تازه‌ای حرکت می‌کند و بدهکار (مضمون‌عنه) از بار دین رها می‌شود، مگر آنکه به‌ صراحت خلاف این اثر به‌موجب قانون یا قرارداد پذیرفته شده باشد.

بیان دقیق اثر ضمان در مواد بعدی فصل ضمان در قانون مدنی آمده است و در ادامه مقاله مفصل به آن بازخواهم گشت؛ اما فعلا به‌ قدر ضرورت بر همان تعریف کانونی تکیه می‌کنم تا مباحث تمایز و مبانی، بر محور روشنی استوار باشد.

برای اینکه سوء‌تفاهم‌های رایج برطرف شود، باید روشن کنم که ضمان در گفتار روزمره گاهی به هرگونه تعهد حمایتی اطلاق می‌شود؛ از قول شرف گرفته تا تعهدات ناشی از معرفی‌نامه. حال آنکه در حقوق، ضمان به معنای عقد ضمان موضوع قانون مدنی دقیقا متن و تشریفات و آثار خاص خود را دارد و نمی‌توان هر تضمینی را ذیل آن گنجاند.

همین تمایز است که در دعاوی بانکی یا اختلافات میان طلبکار و ضامن، سرنوشت دادرسی را رقم می‌زند؛ زیرا اگر رابطه طرفین واقعا عقد ضمان به معنای نقل ذمه نباشد، آثار بری شدن بدهکار و قائم‌مقامی‌های بعدی نیز به‌تبَع آن منتفی خواهد بود.

تمایز ضمان دین با تعهد به فعل غیر و کفالت

در دادگاه بارها دیده‌ام که اشتباه در تشخیص مرزهای ضمان با نهادهای نزدیک، چه برای خواهان و چه برای خوانده، هزینه‌های سنگینی ایجاد می‌کند. ازاین‌رو لازم می‌دانم به‌صورت تحلیلی و کاربردی تفاوت‌ها را شرح دهم، بی‌آنکه به فهرست‌نویسی بسنده کنم.

نخست نسبت ضمان با تعهد به فعل غیر را می‌گشایم. تعهد به فعل غیر آن است که شخص، التزام می‌کند فعل یا نتیجه‌ای از سوی دیگری محقق شود؛ مانند آنکه متعهد شود شخص ثالث قرارداد را امضا کند یا کاری را انجام دهد.

اگر ثالث نپذیرد یا فعل محقق نشود، متعهد، مسئول جبران خسارت عدم انجام تعهد می‌شود، اما دین اصلی ثالث به ذمه متعهد منتقل نشده است. در این‌جا ما با ضمان به‌ معنای نقل ذمه روبه‌رو نیستیم، بلکه با یک التزام مستقل مواجهیم که موضوع آن، تحقق فعل است و در صورت تخلّف، ضمانت اجراهای خاص خود را دارد.

به بیان دیگر، در تعهد به فعل غیر، شخص متعهد نقش مباشر در تحقق نتیجه ندارد ولی مسئولیت قراردادی ناشی از نقض تعهد خود را تحمل می‌کند؛ حال آنکه در عقد ضمان، ضامن دقیقا دین را بر ذمه می‌گیرد و طلبکار حق مراجعه مستقیم به او را می‌یابد و بدهکار پیشین بری می‌شود، مگر در مواردی که قانون یا شرط معتبر، اثر دیگری مقرر کرده باشد.

اکنون سراغ کفالت می‌روم؛ نهادی که در عرف و حتی گاهی در مکاتبات اداری به غلط با ضمان خلط می‌شود. کفالت در حقوق ایران، عهدۀ آوردن یا حاضر کردن نفس شخص نزد مرجع معین است؛ به بیان ساده، کفیل تعهد می‌کند که مکفول‌ٌعنه (شخص) را در موعد و مکان مقرر حاضر کند.

موضوع کفالت، شخص است نه دین، و اثر آن نیز تغییر ذمه در باب دین نیست. از این‌ رو اگر مکفول‌عنه حاضر نشود، کفیل با ضمانت اجراهایی مانند جبران خسارت مواجه می‌شود، اما این جبران از سنخ پرداخت دین مکفول‌عنه نیست مگر آنکه التزامات تبعی دیگری نیز پذیرفته شده باشد.

در عمل، کفالت بیشتر در فرایندهای دادرسی و اداری معنا می‌یابد، حال آنکه ضمان، ابزار مدیریت تعهدات مالی است و متن و آثار آن مستقیما با وصول دین سروکار دارد.

این تمایزها وقتی رهگشا می‌شود که در قراردادها دقت کنیم دقیقا چه می‌نویسیم. عباراتی از قبیل متعهد می‌شود در صورت عدم پرداخت بدهکار، مبلغ را بپردازد اگرچه در ظاهر به ضمان نزدیک است، اما ممکن است از منظر حقوقی تعهد به فعل غیر یا یک شرط جزایی تلقی شود، نه عقد ضمان.

در مقابل، اگر صریحا ذکر شود ضامن متعهد است دین موضوع قرارداد را به ذمه خود منتقل کند، آن‌گاه به قلمرو عقد ضمان وارد شده‌ایم. این دقت زبانی، در دادرسی‌ها تعیین‌کننده است؛ زیرا قاضی به الفاظ و قصد مشترک طرفین می‌نگرد و آثار هر نهاد بسته به همین تشخیص متفاوت خواهد بود.

مبانی فقهی و تاریخی ضمان

برای فهم ژرف‌تر ضمان در حقوق ایران، گریزی از مراجعه به فقه امامیه و تاریخ دکترین نیست؛ زیرا قانون مدنی ایران در این باب به‌روشنی از سنت فقهی الهام گرفته است. در متون فقهی، دو نظریه درباره حقیقت ضمان به چشم می‌خورد: یکی نقل ذمه الی ذمه و دیگری ضم ذمه الی ذمه.

در نظریه نخست، با وقوع ضمان، دین از ذمه مدیون به ذمه ضامن منتقل می‌شود و مدیون بری می‌گردد. در نظریه دوم، ذمه ضامن به ذمه مدیون افزوده می‌شود و هر دو در برابر طلبکار مسئول‌اند، تا آن‌که وفای به عهد حاصل شود.

حقوق ایران، مطابق ظاهر ماده ۶۸۴ و سیاق مواد فصل ضمان، نظریه نقل ذمه را پذیرفته است؛ به‌این معنا که اثر طبیعی عقد ضمان، آزاد شدن مضمون‌عنه و اشتغال ذمه ضامن است. این انتخاب، همسو با آراء مشهور فقیهان امامیه است که ضمان را نوعی معاوضه حقوقی جایگزین‌کننده می‌دانند نه صرف الحاق مسئولیت.

از منظر تاریخی، ضمان پاسخی بود به نیازهای مبادلاتی جامعه‌ای که در آن اعتبار شخصی و اعتماد به خوش‌حسابی، رکن معاملات بود.

تاجر یا صنعتگری که می‌خواست کالایی نسیه بگیرد یا قراردادی را بر عهده پذیرد، از اعتبار شخص دیگری بهره می‌گرفت؛ شخصی که با ضمانت خود، طلبکار را متقاعد می‌کرد تا ریسک تاخیر یا نکول را بپذیرد. به‌مرور و با پیچیده‌تر شدن مناسبات تجاری، نهادهای دیگری مانند حواله و کفالت نیز در کنار ضمان بالیدند تا هرکدام گوشه‌ای از نیازهای عملی را پوشش دهند.

در دکترین معاصر حقوق ایران، این سه‌گانه همچنان نقش محوری دارد و دادگاه‌ها با تکیه بر نصوص قانون مدنی و اصول عمومی قراردادها، اختلافات ناشی از آن‌ها را حل‌ و فصل می‌کنند.

نکته‌ای که در تاریخ تحول ضمان اهمیت دارد، نسبت آن با حواله است. حواله در حقوق ایران انتقال طلب از داین به محال‌علیه یا انتقال دین از مدیون به محال‌علیه با ساختاری سه‌شخصی است و مبنای آن جابه‌جایی طرف مطالبه یا پرداخت است، نه الزاما نقل ذمه به معنای دقیق کلمه.

فقه، هر دو نهاد را متمایز می‌سازد، هرچند در برخی کارکردها هم‌پوشانی دارند؛ اما قانون‌گذار ایرانی، با تفکیک باب حواله و ضمان در قانون مدنی، عملا بر این تمایز مُهر تایید زده است. برای وکیلی که قرارداد تنظیم می‌کند یا در دادگاه لایحه می‌نویسد، وقوف به این تمایز تاریخی، ابزار استدلالی محکمی فراهم می‌آورد و مسیر استنباط آثار را کوتاه‌تر می‌کند.

از منظر مبانی، عدالت معاوضی و حفظ اطمینان در گردش اعتبارات، دو پایه مهم توجیه ضمان است. وقتی شخص ثالثی اعتبار خود را در قبال دین دیگری در معرض ریسک قرار می‌دهد، نظام حقوقی با اعطای آثار مشخص به این تعهد، جریان معاملات را تسهیل می‌کند.

در عین حال، اصولی مانند لزوم اهلیت ضامن، معین بودن موضوع دین و قابلیت انتقال از همان ابتدا به‌ مثابه قیود عدالت‌محور بر ضمان سایه می‌اندازد تا از سوء‌استفاده‌های احتمالی جلوگیری شود.

فقه نیز با تاکید بر لزوم رضای طرفین معامله ضمان و امکان اشتراط تعهدات فرعی، قابلیت انعطاف لازم را برای انطباق با نیازهای عرفی فراهم کرده است.

منابع قانونی عقد ضمان

هر چند ضمان ریشه‌های فقهی عمیقی دارد، اما در مقام استناد، ستون‌های اصلی ما در حقوق ایران، نصوص قانون مدنی است. فصل ضمان در قانون مدنی از ماده ۶۸۴ آغاز می‌شود و تا مواد بعدی امتداد می‌یابد و در آن، شرایط تحقق، آثار، و برخی از فروض خاص روشن شده است.

من در نگارش قراردادها و نیز در دفاع از دعاوی مرتبط، همواره از همین فصل آغاز می‌کنم و سپس، به مقتضای موضوع، قواعد عمومی قراردادها و ادله اثبات دعوا را به یاری می‌گیرم.

در نقطه آغاز، همان‌گونه که پیش‌تر آوردم، ماده ۶۸۴ قانون مدنی: عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.

اگر قصد دارید در قرارداد، اثر نقل ذمه را محقق کنید، باید متن و قصد مشترک را دقیقا مطابق این قالب بنویسید. اگر نیز هدف، صرفا تقویت تضمین وصول طلب است بی‌آنکه بدهکار از دین بری شود، آنگاه باید به سراغ ابزارهای دیگری بروید که در فصل‌های متفاوت قانون یا در رویه بانکی تعریف شده‌اند.

منابع تکمیلی برای تفسیر و تکمیل فصل ضمان، قواعد عمومی قراردادها در قانون مدنی است؛ قواعدی مانند ماده ۱۹۰ در باب شرایط اساسی صحت معاملات، یا احکام مربوط به اهلیت و جهت مشروع. این قواعد، ضمان را در منظومه کلی حقوق قراردادها جای می‌دهند.

به‌ عنوان نمونه، اهلیت ضامن برای تصرف در اموال و تعهد کردن، از پیش‌فرض‌های صحت ضمان است و اگر اهلیت مخدوش باشد، اصل عقد با ایراد روبه‌رو می‌شود.

همچنین، جهت نامشروع یا خلاف نظم عمومی، می‌تواند ضمان را در معرض بطلان قرار دهد؛ برای مثال، ضمانتی که به‌منظور پوشاندن منشاء نامشروع طلب یا دور زدن ممنوعیت‌های قانونی تنظیم شده، در معرض عدم نفوذ یا بطلان قرار می‌گیرد.

در دعاوی اثبات یا نفی ضمان، علاوه بر نصوص ماهوی، ادله شکلی و قواعد اثبات نیز نقش حیاتی دارد. سند عادی یا رسمی حاکی از قبول ضمان، اقرارهای طرفین در دادرسی، و قرائن و امارات حاصل از مکاتبات، مجموعا شالوده استدلال را می‌سازد.

اگر در قراردادهای بانکی یا مدنی، عنوان ضمان آمده ولی مفاد و آثار نوشته نشان دهد که طرفین به‌دنبال ایجاد مسئولیت تضامنی بدون نقل ذمه بوده‌اند، قاضی می‌تواند با تکیه بر قصد مشترک و قرائن، رابطه حقوقی را از عقد ضمان جدا کند و به‌ عنوان تعهد مستقل یا شرط ضمانتی بشناسد. اینجاست که تنظیم دقیق متن قرارداد، از منظر من وکیل، نقشی پیشگیرانه و تعیین‌کننده پیدا می‌کند.

در کنار قانون مدنی، مقررات خاص نیز در برخی حوزه‌ها بر ضمان سایه می‌افکند. برای نمونه، در حوزه اسناد تجاری، مسئولیت‌های ناشی از ظهرنویسی یا ضمانت برات و سفته، قواعد ویژه خود را دارد که گرچه در لفظ ضمانت با عقد ضمان مشترک‌اند، اما از حیث ساز و کار و آثار، تابع قوانین خاص تجارت هستند.

این تمایز، عملا به ما می‌گوید هرجا لفظ ضمانت دیدیم، نباید بی‌درنگ به فصل ضمان قانون مدنی مراجعه کنیم، بلکه ابتدا باید ماهیت دقیق رابطه را تشخیص دهیم و سپس ماخذ قانونی مناسب را برگزینیم.

ارکان و اشخاص عقد ضمان

در این بخش توضیح می‌دهم که عقد ضمان چگونه بر شانه‌های سه شخص استوار می‌شود و چرا فهم درست نقش و اراده هر یک، سرنوشت دعوا را تعیین می‌کند.

ارکان و اشخاص عقد ضمان

ضامن، مضمون‌له و مضمون‌عنه

در منطق قانون مدنی، ضمان یک رابطه سه‌شخصی کلاسیک است. من به‌ عنوان وکیل در همان نخستین گفت‌وگو با موکل، جایگاه‌ها را روشن می‌کنم: طلبکاری که از او به مضمون‌له تعبیر می‌شود، دینی بر ذمه بدهکار دارد؛ بدهکار اصلی را مضمون‌عنه می‌نامیم؛ شخص ثالثی که دین را به عهده می‌گیرد، ضامن است.

با انعقاد ضمان، نسبت‌های میان این سه نفر بازآرایی می‌شود. اثر طبیعی ضمان در حقوق ایران بر مبنای نظریه نقل ذمه فهم می‌شود؛ یعنی دین از ذمه مضمون‌عنه به ذمه ضامن منتقل می‌گردد و مضمون‌عنه بری می‌شود، مگر آنکه به‌ موجب قانون یا به استناد توافق معتبر، خلاف آن مقرر شده باشد.

این اثر، علت اصلی جذابیت ضمان برای مضمون‌له است؛ زیرا وی از آن پس به جای پیگیری بدهکار کم‌اعتبار، به ضامنی رجوع می‌کند که عموما از حیث تمکن یا اعتبار حقوقی وضعیت مطمئن‌تری دارد.

در عمل، خطا همین‌جا رخ می‌دهد: هر قراردادی که لفظ ضمانت در آن به‌چشم بخورد لزوما عقد ضمان به معنای نقل ذمه نیست.

گاه می‌بینم بانک یا طلبکار، ساز و کاری را می‌طلبد که در آن بدهکار اصلی همچنان مسئول بماند و در کنار او شخص ثالثی هم‌ردیفا پاسخ‌گو باشد. این خواسته به‌جای عقد ضمان، به تعهد مستقل تضمینی یا شرط تضامنی نزدیک است.

اگر واقعا قصد طرفین نقل ذمه و بری شدن بدهکار نباشد، ورود به قلمرو عقد ضمان ناصحیح و خطرناک است؛ هم برای ضامن که ناخواسته بار کامل دین را بردوش می‌گیرد، و هم برای مضمون‌له که ممکن است به‌سبب خلط نهادها، راه‌های رجوع خویش را محدود کند. پس نخستین رکن، تشخیص درست شخص‌ها و اثر مورد نظر از رابطه است.

اراده و ایجاب و قبول در تحقق عقد

ضمان، عقد است و بدون تلاقی اراده‌ها محقق نمی‌شود. من هرگاه می‌خواهم صحت تشکیل ضمان را بیازمایم، به دو متن بنیادین قانون مدنی ارجاع می‌دهم و متن کامل آن‌ها را می‌آورم تا معیار روشن باشد:

ماده ۱۹۰ قانون مدنی: برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:

  1. قصد طرفین و رضای آن‌ها.
  2. اهلیت طرفین.
  3. موضوع معین که مورد معامله باشد.
  4. مشروعیت جهت معامله.

ماده ۱۹۱ قانون مدنی: عقد محقق می‌شود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد کند.

بر پایه این دو ماده، ضمان هنگامی واقع می‌شود که ضامن با قصد و رضا، قبول به عهده گرفتن دین را اعلام کند و این اعلام به‌نحوی که بر قصد دلالت نماید به مضمون‌له برسد یا در چارچوب توافق‌های پیشینی، محقق شود.

عادتا ایجاب از سوی ضامن و قبول از سوی مضمون‌له صورت می‌گیرد؛ هرچند در عمل، متن‌های بانکی یا فرم‌های حقوقی گاهی مسیر را معکوس می‌نویسند.

معیار، وجود ایجاب و قبول منطبق است نه تقدم زمانی هرکدام. نکته ظریف این است که آثار حقوقی ضمان بر اعلام اراده بار می‌شود، نه بر نیت‌های شخصی ناگفته؛ ازاین‌روست که من در تنظیم متن، صراحت الفاظی مانند به ذمه خود منتقل نمودم یا قبول کردم را به موکل توصیه می‌کنم تا تردیدهای بعدی در دادگاه کاهش یابد.

از حیث اطلاع‌رسانی و نفوذ، منطق قراردادها روشن است: اگر ضمان با عیب اراده گرفتار شود، ممکن است غیرنافذ یا قابل ابطال باشد. همین‌جا به ماده‌ای دیگر که ستون صحت معاملات است اشاره می‌کنم و متن آن را می‌آورم:

ماده ۲۱۰ قانون مدنی: برای صحت معامله، طرفین باید اهلیت داشته باشند.

این ماده در کنار ماده ۱۹۰، شاکله‌ای می‌سازد که ضمان را نیز دربر می‌گیرد؛ بی‌آنکه نیازی باشد در هر پرونده، قاعده‌ای خاص ضمان بجوییم. ضمان، عقد است و قواعد عمومی عقد بر آن حکومت می‌کند؛ پس اگر ایجاب و قبول در بستر اکراه یا اشتباه موثر شکل گیرد، یا اگر یکی از طرفین فاقد اهلیت قانونی باشد، ما با عقدی مواجهیم که تمامیت و نفوذش محل تردید خواهد بود.

نمایندگی، وکالت، اذن و خبرت

بخش بزرگی از ضمان‌ها در میدان عمل، با امضای نمایندگان واقع می‌شود؛ مدیرعامل شرکت به نمایندگی از شرکت، ولی قهری از جانب مولی‌علیه، یا وکیل دادگستری از سوی موکل.

قاعده ساده است اما آثارش پیچیده: اگر نماینده در حدود اختیارات امضا کند، ضمان به اصیل نسبت داده می‌شود؛ اگر خارج از حدود اختیار باشد، وضعیت، بسته به سکوت یا رد اصیل، میان عدم نفوذ و بطلان در نوسان است.

من همیشه حدود اختیار را در اساسنامه، صورتجلسه هیات‌مدیره یا وکالت‌نامه جست‌وجو می‌کنم؛ زیرا بانک‌ها گاه متن‌های کلی تفویض اختیار در همه تعهدات می‌نویسند، اما در حقوق شرکت‌ها، ضمان تعهدی فوق‌العاده تلقی می‌شود که نیازمند تصریح است. در مقام اختلاف، دادگاه به متن دقیق اختیارات می‌نگرد و اصول تفسیری، طرف احتیاط را می‌گیرد.

اذن و خبرت نیز از مفاهیم عملی‌اند. اذن مضمون‌عنه برای وقوع ضمان، در نظام حقوقی ما شرط صحت نیست، اما از حیث روابط داخلی میان ضامن و مضمون‌عنه، تفاوت می‌آفریند. اگر ضامن با اذن بدهکار وارد شده باشد، پس از ادای دین حق رجوع دارد؛ اما اگر بدون اذن، معمولا باید ثابت کند پرداخت او برای رهایی بدهکار بوده و استحقاق رجوع دارد.

خبرت به معنای آگاهی‌رسانی پسینی به بدهکار، در بسیاری از قراردادها به‌ عنوان تکلیف درج می‌شود؛ زیرا با اطلاع، امکان تنظیم روابط داخلی، تعیین تضمین‌های رجوع و پیشگیری از سوءاستفاده فراهم می‌گردد.

در عمل، من به ضامن توصیه می‌کنم اذن کتبی و خبرت را در کنار اخذ وثیقه از بدهکار جدی بگیرد؛ زیرا در مرحله اجرای حکم، همین مستندات است که رجوع را تسهیل می‌کند.

شرایط صحت ضمان

در این بخش به شرایطی می‌پردازم که نبود هر یک، ضمان را از حیث ماهوی یا شکلی در معرض ایراد قرار می‌دهد.

شرایط صحت ضمان

اهلیت طرفین و عدم حجر

بدیهی است که ضامن و مضمون‌له باید اهلیت انجام معامله داشته باشند. من به‌ عنوان وکیل، نخستین پرسشم درباره سن، رشد، و وضعیت حجر است؛ زیرا اگر ضامن محجور باشد، تعهدی که می‌پذیرد یا غیرنافذ است یا اصولا صورت نمی‌بندد. قانون‌گذار این قاعده را در متن کلی خود بیان کرده و من متن آن را می‌آورم تا استناد روشن باشد:

ماده ۲۱۰ قانون مدنی: برای صحت معامله، طرفین باید اهلیت داشته باشند. در ضمان اشخاص حقوقی، اهلیت به‌معنای صلاحیت شرکت و حدود اختیارات امضاکننده تفسیر می‌شود.

اگر اساسنامه یا مصوبه‌ای، انعقاد ضمان را اجازه نداده باشد، یا نیازمند تصویب هیات‌مدیره و مجمع باشد و آن تشریفات انجام نشود، طرف مقابل در معرض ایراد حجیت سند و نفوذ قرار می‌گیرد. در دعاوی بانکی دیده‌ام که همین ایراد، گاه تمام سازه دعوای مطالبه را فرو می‌ریزد.

قصد، رضا و عیوب اراده

ضمان باید نتیجه قصد انشاء و رضای بی‌شائبه باشد. ماده ۱۹۱ قانون مدنی: عقد محقق می‌شود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد کند. این متن، معیار هم در تنظیم و هم در رسیدگی است.

اگر ضامن در اثر اشتباه موثر، موضوع دین را بیش از واقع انگاشته باشد یا اساسا گمان کرده رابطه از نوع شرط جزایی است نه نقل ذمه، اختلاف بر سر نفوذ ضمان سربرمی‌آورد.

اکراه نیز در ضمان، همان آثار عمومی خود را دارد؛ هرچند در عمل اثبات اکراه، دشوار است و دادگاه‌ها به‌سادگی به آن تمکین نمی‌کنند. راهکار من در قراردادها، شفاف‌سازی الفاظ و گنجاندن بند تصدیق آگاهی از ماهیت ضمان است تا راه بر ادعاهای بعدی بسته شود.

قابلیت ضمانت دین

همه دیون، به همان صورت، قابل ضمان نیستند. شرط عقلی و عرفی نخست این است که دین، ماهیتا قابل انتقال ذمه باشد. دیونی که قائم به شخص بدهکارند و انفکاک‌پذیر از ذمه او نیستند، پذیرای ضمان به معنای نقل ذمه نیستند؛ تعهدات وابسته به شخصیت هنری یا علمی، یا تکالیفی که به‌حکم قانون شخصی‌انگارند، نمونه‌های مشهورند.

در حوزه دیون مالی، تفکیک میان دین حال و موجّل به لحاظ آثار رجوع و ترتیب وفای دین اهمیت دارد، اما هر دو در قاعده، قابل ضمان‌اند؛ مشروط به آنکه زمان‌بندی و بهره‌مندی‌های جانبی در متن ضمان تصریح شود.

درباره دیون کلی، ضمان ممکن است بدون اشکال خاص صورت گیرد، به‌شرط آنکه حدود کلی بودن، مانند نوع، مقدار و اوصاف، به‌ قدر رفع جهالت روشن شود. دیون نامعین که معرف کافی ندارند، ضمان مطمئن‌پذیر ایجاد نمی‌کنند و از همین‌رو، من در متن قرارداد، موضوع دین را با جزئیات می‌نویسم؛ شماره قرارداد پایه، مانده اصل، خسارات متعلقه تا تاریخ مشخص، و وضعیت تضمین‌های جانبی.

معلوم و معین بودن دین و حدود آن

ضمان بر دین مجهول استوار نمی‌شود. بر اساس قاعده عامی که از ماده ۱۹۰ در بخش موضوع معین می‌فهمیم، طرفین باید بدانند چه چیزی به ذمه ضامن می‌آید و سقف مسئولیت او کجاست.

در قلمرو عمل، اگر ضمان ناظر به کل دیون شخص باشد، باید مرجعی برای احصاء و تعیین روز ملاک معرفی شود؛ مثلا تراز معینی از حساب یا قرارداد مشخص با شماره و تاریخ.

در غیر این صورت، اختلاف بر سر شمول یا عدم شمول تعهدات جانبی، خسارات تاخیر، وجه‌التزام‌ها و هزینه‌های دادرسی به‌سرعت شعله‌ور می‌شود.

من معمولا بند مستقلی را به حدود ضمان اختصاص می‌دهم؛ آیا ضمان شامل تعهدات آتی نیز می‌شود؟ آیا هزینه‌های پیگیری، خسارت تاخیر، و حق‌الوکاله‌های اجرایی در سقف ضمان آمده است؟ هرچه این حدود روشن‌تر باشد، داوری آسان‌تر است.

مشروعیت جهت و عدم مخالفت با نظم عمومی

ضمان، هر چند ابزار تسهیل اعتبارات است، اما نمی‌تواند پوششی برای نامشروع‌سازی روابط یا فرار از قواعد آمره شود. قانون‌گذار در قاعده‌ای فراگیر، جهت معامله را مقید کرده و من برای استحکام استدلال، متن کامل قاعده را می‌آورم: ماده ۱۹۰ قانون مدنی: … مشروعیت جهت معامله.

مشروعیت جهت، در ضمان یعنی آنکه هدف و کارکرد اقتصادی ضمان، خلاف قانون یا نظم عمومی نباشد. اگر ضمان به‌ عنوان ابزار دور زدن ممنوعیت‌های قانونی یا پوشاندن منشاء نامشروع دین تنظیم شود، در معرض بی‌اعتباری است.

در رویه قضایی، هرگاه ذی‌نفع بخواهد با ضمان، طلب ناشی از فعالیتی ممنوع را قابل وصول جلوه دهد، دادگاه‌ها با تکیه بر اصل مشروعیت و نظم عمومی، از اعطای اثر به آن پرهیز می‌کنند. همچنین اگر ضمان منتهی به تضعیف حمایت‌های آمره از مصرف‌کننده یا کارگر شود، امکان دارد به‌ عنوان شرط خلاف مقتضای عقد یا مغایر نظم عمومی کنار گذاشته شود.

از منظر سیاست قراردادی، من توصیه می‌کنم جهت و کارکرد ضمان در متن ذکر شود؛ مثلا این ضمانت به‌منظور تضمین ایفای تعهدات مالی ناشی از قرارداد شماره … منعقد می‌شود. این تصریح، هم مانع برداشت‌های دلبخواهی است و هم زمینه تفسیر هماهنگ با قرارداد پایه را فراهم می‌کند. اگر جهت، مشروع و روشن باشد، تردیدها فرو می‌نشیند و مسیر اجرای ضمان هموار می‌شود.

اهمیت ضمان در قانون (نقل ذمه یا ضم ذمه)

در این بخش روشن می‌کنم که قانون مدنی ایران ضمان را بر چه مبنایی می‌فهمد و اثر حقوقی آن در نسبت میان طلبکار، بدهکار و ضامن چیست. همچنین به موقعیت‌های تجاری می‌پردازم که در آن‌ها به‌ جای نقل ذمه، نوعی ضم ذمه یا تضمین تضامنی به‌ کار می‌رود و توضیح می‌دهم شرط تضامن قراردادی تا کجا نافذ است و از کجا با قواعد آمره یا ساختار عقد ضمان تعارض پیدا می‌کند.

اهمیت ضمان در قانون

اصل نقل ذمه و آثار آن

در حقوق ایران، نقطه اتکای تحلیل ضمان، متن قانون است. قانون‌گذار در تعریف ضمان، بر انتقال بار دین از ذمه بدهکار به عهده شخص ثالث تاکید کرده است:

ماده ۶۸۴ قانون مدنی: عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.

همین تعبیر به عهده گرفتن مالی که بر ذمه دیگری است مبنای پذیرش نظریه نقل ذمه در حقوق ایران است.

حاصل عملی آن در پرونده‌ها چنین ظاهر می‌شود که با تحقق عقد ضمان، دین موضوع قرارداد از دوش مدیون اصلی برداشته و به گردن ضامن گذاشته می‌شود؛ از این پس، مسیر وصول طلب برای مضمون‌له بر محور ضامن می‌چرخد و بدهکار سابق، جز در فرض توافق صریح بر بقای مسئولیت یا پیش‌بینی‌های استثنایی، از مطالبه مستقیم بری دانسته می‌شود.

این اثر، فلسفه استفاده از ضمان در معاملات مدنی است: طلبکار کیفیت و سرعت وصول را با اتکا به اعتبار ضامن ارتقا می‌دهد و ریسک نکول بدهکار را به حداقل می‌رساند.

در مقام اجرا، آثار فرعی‌ای نیز به‌ دنبال می‌آید. نخست، رابطه‌های داخلی ضامن و بدهکار بازتعریف می‌شود و حق رجوع ضامن در فرض اذن یا شواهد قائم‌مقامی موضوعیت پیدا می‌کند. دوم، هرآنچه به‌ عنوان توابع دین شناخته می‌شود، اگر در متن ضمان پیش‌بینی شده باشد (خسارات، هزینه‌های پیگیری، وجه‌التزام)، در دایره تعهدات ضامن قرار می‌گیرد و اگر نشده باشد، اختلاف بر سر حدود ضمان شکل می‌گیرد. سوم، قواعد عمومی قراردادها در باب اهلیت، قصد و عیوب اراده به‌ صورت مستقیم بر نفوذ این انتقال حاکم است؛ یعنی اگر اراده ضامن معیوب باشد یا اهلیت او محل خدشه قرار گیرد، تمام سازه نقل ذمه متزلزل خواهد شد.

استثنائات و موارد ضم ذمه یا تضمین تضامنی در تجارت

با اینکه اصل تحلیل قانونی ضمان در حقوق مدنی نقل ذمه است، در قلمرو تجارت و به‌ویژه اسناد تجاری، شکل‌های عملی متفاوتی دیده می‌شود که نتیجه آن‌ها ضم ذمه یا تضمین تضامنی است. در چنین ساختارهایی، هدف طلبکار این نیست که بدهکار به‌ طور کامل بری شود؛ برعکس، می‌خواهد دایره مسئولان پرداخت توسعه یابد تا هر یک از بدهکار و تضمین‌کننده، به‌ طور هم‌زمان و تضامنی پاسخگو باشند.

این ساز و کار به‌ ویژه در تضمین‌های مرتبط با برات، سفته و چک، و نیز در ضمانت‌نامه‌های بانکی و تعهدات مستقل نمود دارد.

به زبان عملی، بانک یا ذی‌نفع تجاری می‌خواهد دستش برای تعقیب چند منبع پرداخت باز بماند و کاستی‌های یکی با دیگری جبران شود؛ پس به‌جای نقل ذمه، به ضم ذمه می‌اندیشد.

در این قالب‌ها، واژه ضامن گاهی به‌کار می‌رود اما ماهیت رابطه الزاما همان عقد ضمان مدنی نیست. اگر طرفین، در متن قرارداد یا سند، صریحا مسئولیت تضامنی را مقرر کنند و بدهکار را بری نکنند، آنچه شکل می‌گیرد تعهد تضمینی تضامنی است نه عقد ضمان ناقل ذمه.

آثار نیز متفاوت است: طلبکار می‌تواند به هر یک از متعهدان مراجعه کند و پرداخت از سوی یکی، تعهد دیگران را در حدود پرداخت‌شده ساقط می‌کند، بدون آنکه از ابتدا بدهکار از میدان خارج شده باشد.

من در تنظیم این قبیل اسناد، همیشه به موکل توضیح می‌دهم که لفظ ضمانت در تجارت، اغلب یک برچسب است و باید از دل متن و قصد مشترک، ماهیت را استخراج کرد؛ چه‌بسا برای دعوایی خاص، استناد به قواعد اسناد تجاری و تعهدات مستقل، از ارجاع به فصل ضمان در قانون مدنی کارآمدتر باشد.

شرط تضامن قراردادی و حدود نفوذ آن

شرط تضامن، ابزار قراردادی مهمی است که به طلبکار اجازه می‌دهد مسئولیت هم‌زمان چند شخص را در قبال یک دین مقرر کند.

این شرط، فی‌نفسه با نظم عمومی تعارضی ندارد و در پرتو اصل حاکمیت اراده، نافذ است؛ اما نباید فراموش کرد که تضامن قراردادی، ماهیت ضمان مدنی را تغییر نمی‌دهد مگر وقتی صریحا نقل ذمه کنار گذاشته شود و ساختار رابطه به‌ کل، از جنس تعهد تضامنی طراحی گردد.

به تعبیر روشن‌تر، نمی‌توان در یک سند، هم اثر طبیعی عقد ضمان یعنی بری شدن بدهکار را مفروض گرفت و هم در بند دیگری، بدهکار را در کنار ضامن، مسئول تضامنی همان دین نگاه داشت؛ این دو با هم جمع نمی‌شود مگر اینکه قرارداد اصلا ضمان مدنی نباشد و طرفین به‌ جای آن، تعهد تضامنی یا تضمین مستقل را انتخاب کرده باشند.

اقسام و انواع ضمان

در این بخش، گونه‌های متداول ضمان را از منظر موضوع و ساختار بررسی می‌کنم تا بدانید کدام قالب‌ها در حقوق ایران به‌ عنوان عقد ضمان ناقل ذمه پذیرفته می‌شوند و کدام‌ها ماهیتا از حوزه ضمان مدنی خارج‌اند و باید ذیل تعهدات تضمینی مستقل تحلیل شوند. همچنین تفاوت ضمان معلق و موجل و شیوه محدودسازی مسئولیت ضامن را توضیح می‌دهم تا در تنظیم قراردادها ابزار مناسبی در اختیار داشته باشید.

اقسام و انواع ضمان

ضمان از دین موجود، دین آینده و دین احتمالی

ضمان مدنی، بر بنیاد ماده ۶۸۴ قانون مدنی، ناظر به دینی است که بر ذمه دیگری است. این قید، از نظر من وکیل، دلالت روشن دارد: موضوع ضمان باید دین موجود و محقق باشد.

وقتی دین هنوز ایجاد نشده، سخن گفتن از نقل ذمه بی‌معناست؛ زیرا ذمه‌ای که دین بر آن مستقر نشده، قابل انتقال نیست. بنابراین، اگر طرفین بخواهند تعهدات آینده را تحت پوشش قرار دهند، در قالب ضمان مدنی ناقل ذمه نمی‌گنجد؛ راه درست، استفاده از تعهد تضمینی برای دیون آتی یا تضمین مستقل است که ماهیتش ضم ذمه یا التزام اضافی است، نه انتقال دیون ناموجود.

در فضای کسب‌ و کار، بسیار دیده‌ام که ذی‌نفع می‌خواهد یک حد اعتباری را با پوشش کلی تضمین کند؛ مثلا هر بدهی ناشی از قراردادهای خرید در شش ماه آینده.

این هدف، شدنی است اما با زبان درست: باید تصریح شود که تعهد تضمینی ناظر به دیون آتی، در حدود مبلغ و مدت معین، به‌صورت تضامنی برقرار می‌شود، بدون آنکه از لحظه انعقاد، دین محقق‌نشده‌ای به ذمه ضامن منتقل شود.

درباره دین احتمالی نیز منطق همین است؛ اگر وقوع منشا دین معلق بر حادثه‌ای محتمل است، ضمان مدنی ناقل ذمه بر آن جاری نمی‌شود، اما می‌توان تعهد تبعی پرداخت را در صورت تحقق آن حادثه پیش‌بینی کرد تا به‌محض تبدیل احتمال به فعلیت، مسئولیت تضامنی فعال شود.

ضمان وجه نقد، عین کلی، منافع و خسارات

موضوع ضمان باید مالی باشد؛ اما این مال، لزوما محدود به وجه نقد نیست. در قراردادهای مدنی، ضمان عین کلی در ذمه (مانند مقدار معینی از کالای استاندارد) در صورتی‌که اوصاف کلی به‌قدر رفع جهالت تعیین شود، از منظر حقوقی قابل توجیه است؛ زیرا دین کلی نیز بر ذمه تحقق می‌یابد و انتقال آن به ذمه ضامن از نظر نظری ممکن است.

ضمان منافع نیز هنگامی معنا پیدا می‌کند که دین موضوع قرارداد، جبران منافع فوت‌شده یا اجرت‌المثل معین باشد؛ در این صورت، اگر میزان یا معیار محاسبه به‌ طور روشن در قرارداد پایه یا حکم مرجع صالح تعیین شده، می‌توان آن را در حدود معین، موضوع ضمان قرار داد.

درباره خسارات، کلید کار در تعیین قلمرو و معیار است؛ اگر خسارت تاخیر تادیه، هزینه‌های دادرسی و حق‌الوکاله به‌صراحت در متن ضمان به‌ عنوان توابع دین آمده باشد، در دایره ضمان قرار می‌گیرند؛ در غیر این صورت، اختلاف بر سر شمول آنها بالا می‌گیرد و چه‌بسا دادگاه، با تفسیر مضیق، این اقلام را خارج از حدود ضمان بداند.

در عمل، من همواره عبارت‌های دقیق به‌کار می‌برم: ضمان شامل اصل دین، کلیه خسارات تاخیر تادیه تا روز پرداخت، هزینه‌های متعارف پیگیری و اجرای حکم، و وجوه ناشی از وجه‌التزام‌های مندرج در قرارداد پایه خواهد بود. این دقت، مسیر مطالبه را کوتاه می‌کند و جای تردید باقی نمی‌گذارد.

ضمان معلق و ضمان موجل

ضمان می‌تواند از حیث اثرگذاری یا مطالبه‌پذیری با قیدهایی همراه شود. ضمان معلق آن است که پیدایش یا نفوذ آن بر وقوع امر دیگری متوقف شود؛ برای مثال، ضامن می‌نویسد: در صورت عدم پرداخت بدهکار تا تاریخ …، دین به عهده من خواهد بود.

در این ساختار، عقد تا پیشامد شرط، یا واقع نمی‌شود یا نافذ نمی‌گردد (بسته به نحوه انشاء)، و با تحقق شرط، نقل ذمه آغاز می‌شود.

در مقابل، ضمان موجل به‌ معنای آن است که عقد ضمان اکنون واقع می‌شود، دین به ذمه ضامن منتقل می‌گردد، اما حق مراجعه طلبکار به ضامن تا سررسید معینی به تعویق می‌افتد.

فهم دقیق این تمایز در دعاوی، بسیار تعیین‌کننده است؛ زیرا در ضمان معلق، تا پیش از تحقق شرط، طلبکار حق رجوع به ضامن ندارد و بدهکار همچنان در کانون رابطه می‌ماند، ولی در ضمان موجل، بدهکار به اقتضای نقل ذمه بری شده و تنها زمان مطالبه از ضامن به آینده موکول است.

در نگارش چنین قیود، من به موکلان توضیح می‌دهم که الفاظی مانند از تاریخ … دین به عهده ضامن خواهد بود یا ضامن از هم‌اکنون ملتزم است لیکن پرداخت پس از تاریخ … مطالبه می‌شود دو وضعیت حقوقی متفاوت می‌سازند و آثار رجوع و قائم‌مقامی را دگرگون می‌کنند. ابهام در این بندها، منشا اختلافات پرهزینه است.

ضمان جزئی، ضمان محدود به مبلغ یا مدت یا شرایط

همواره لازم نیست ضامن تمام دین را بر عهده گیرد. ضمان جزئی ابزار مهمی است برای توازن ریسک: ضامن می‌تواند صرفا بخشی از اصل دین یا فقط خسارات بعد از تاریخ معین را ضمانت کند، یا سقف مبلغی برای مسئولیت خود قرار دهد، یا تعهدش را به بازه زمانی مشخص محدود کند.

چنین محدودسازی‌ها اگر با الفاظ روشن و بدون تعارض در متن درج شود، معتبر است و دادگاه‌ها به آن ترتیب اثر می‌دهند. من در عمل، چهار محور را برای تحدید مسئولیت مفید می‌دانم: سقف مبلغی مشخص، تعیین بازه زمانی اعتبار، تصریح به شمول یا عدم شمول خسارات و هزینه‌ها، و گره‌زدن بقای ضمان به شرایطی مانند حفظ وثایق یا عدم تغییر قرارداد پایه بدون رضایت ضامن.

این قیود، هم به ضامن امکان مدیریت ریسک می‌دهد و هم به طلبکار تصویری شفاف از منابع وصول ارائه می‌کند تا از طراحی ناقص یا متعارض پرهیز شود.

از یاد نبرید که تحدید مسئولیت در ضمان، هنگامی کار می‌کند که در قرارداد پایه و سایر اسناد مرتبط، بند متناقضی وجود نداشته باشد.

اگر در قرارداد اصلی، عبارت‌های عامی مانند تمام تعهدات ناشی و مترتب آمده و در ضمان، سقفی مضیق تعیین شده، باید ساز و کار تقدم و تفسیر را به‌ صراحت پیش‌بینی کرد تا در دادگاه، برداشت موسّع طرف مقابل، دامنه ضمان را از محدوده موردنظر خارج نکند.

من معمولا می‌گنجانم: در صورت تعارض، حدود مسئولیت ضامن مندرج در این سند، معیار تفسیر و اجرا خواهد بود.

آثار عقد ضمان

در این بخش به‌ عنوان وکیلی که بارها متن‌های ضمان را تنظیم و در دعاوی مربوط به آن از طرفین دفاع کرده‌ام، پیامدهای حقوقی وقوع ضمان را شرح می‌دهم.

آثار عقد ضمان

وضعیت ذمه مدیون اصلی پس از ضمان

در حقوق ایران، نقطه عزیمت من همیشه تعریف قانونی ضمان است؛ زیرا اثر اصلی را همان‌جا می‌توان دید. قانون‌گذار مقرر کرده است: ماده ۶۸۴ قانون مدنی: عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.

از این عبارت کوتاه، قاعده‌ای بنیادین بیرون می‌آید: با تحقق ضمان به‌نحو صحیح، دین موضوع قرارداد از ذمه بدهکار اصلی (مضمون‌عنه) منتقل و بر ذمه ضامن مستقر می‌شود.

در نتیجه، اصل بر برائت مضمون‌عنه است و طلبکار از این پس مسیر وصول را بر محور ضامن پی می‌گیرد. این اثر، محصول پذیرش نظریه نقل ذمه در حقوق ماست و اگر طرفین قصد دیگری داشته باشند، باید آن را با الفاظ روشن و در قالب نهادهای متفاوت (مانند تعهد تضامنی یا تضمین مستقل) طراحی کنند.

در عمل با دو استثنا مواجه می‌شوم که باید از همان ابتدا تکلیفشان معلوم شود. نخست، گاهی طرفین صریحا توافق می‌کنند که با وجود امضای سند تضمینی، بدهکار اصلی بری نشود و مسئولیت او در کنار ضامن باقی بماند.

چنین ساختاری دیگر عقد ضمان ناقل ذمه نیست، بلکه ضم ذمه یا تعهد تضامنی است و آثارش با ضمان مدنی تفاوت دارد. دوم، در برخی اسناد، ضمان معلق به شرطی آتی یا موجل از حیث مطالبه می‌شود.

در ضمان معلق، تا تحقق شرط، نقل ذمه رخ نمی‌دهد و بدهکار اصلی همچنان در معرض رجوع است؛ اما در ضمان موجل، نقل ذمه از همان لحظه وقوع عقد تحقق یافته و فقط حق مطالبه از ضامن تا سررسید معین به تاخیر می‌افتد. تفکیک این دو، در رسیدگی‌های دادگاهی سرنوشت‌ساز است و من همواره در متن، الفاظ را به‌گونه‌ای می‌نویسم که ابهامی باقی نماند.

از حیث حدود برائت نیز باید دقیق بود. اگر در سند ضمان تصریح شده باشد که اصل دین و تمام توابع متعارف آن از جمله خسارات تاخیر، هزینه‌های دادرسی و وجه‌التزام‌ها به ذمه ضامن منتقل می‌شود، بدهکار اصلی نسبت به همان اقلام بری خواهد بود؛ ولی اگر توابع با الفاظی مجمل یا متفاوت ذکر شده باشند، ممکن است دادگاه بخشی از آثار را همچنان بر عهده بدهکار بداند یا دایره برائت را محدود به اصل دین تلقی کند. اینجاست که تنظیم هوشمندانه متن، اختلاف‌های پرهزینه بعدی را مهار می‌کند.

رابطه ضامن و مضمون‌له

پس از وقوع ضمان، رابطه تازه‌ای میان طلبکار (مضمون‌له) و ضامن شکل می‌گیرد که در آن، ضامن متعهد اصلی در برابر مضمون‌له محسوب می‌شود.

دامنه تعهد ضامن چیست؟ اگر سند ضمان صریح باشد، اصل دین و هرچه در آن آمده، میزان مسئولیت را تعیین می‌کند. اگر صریح نباشد، تفسیر با برداشت مضیق به نفع ضامن همراه می‌شود و ممکن است هزینه‌های جانبی از شمول خارج گردد.

زمان و ترتیب مطالبه چگونه است؟ در ضمان مطلق، مضمون‌له می‌تواند بلافاصله پس از حلول دین، مستقیم به ضامن رجوع کند بی‌آنکه قبلا به بدهکار مراجعه کرده باشد؛ مگر آنکه در متن، ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

دفاعیات قابل استناد کدام است؟ ضامن در برابر مضمون‌له، اصولا می‌تواند همان ایرادهایی را که بدهکار نسبت به اصل دین داشت مطرح کند؛ مانند بطلان قرارداد پایه، سقوط تعهد به وفای دین، تهاتر یا مرور زمان (در حوزه‌هایی که جاری است). اما ضامن حق ندارد صرفا به روابط داخلی خود با بدهکار استناد کند و از انجام تعهد در برابر مضمون‌له سر باز زند، مگر آنکه مضمون‌له در ایجاد ایراد داخلی مشارکت کرده یا به‌نحوی از انحا سوءنیت او اثبات شود.

در دعاوی بانکی و تجاری، معمولا مضمون‌له می‌کوشد با درج بندهای توسعه‌دهنده، دامنه رجوع به ضامن را گسترش دهد؛ از جمله با پیش‌بینی شمول خسارات تاخیر، حق‌الوکاله اجرایی، هزینه‌های کارشناسی و حتی نرخ‌های قراردادی سنگین.

تجربه به من آموخته است که دادگاه‌ها نسبت به این بندها حساس‌اند و هرجا تعارضی با قواعد آمره یا نظم عمومی ببینند، بخش‌هایی از آن‌ها را بی‌اعتبار می‌دانند. بنابراین اگر نقش ضامن را می‌پذیرم، در متن، سقف مبلغ، مدت اعتبار و اقلام مشمول را به‌نحو روشن و قابل دفاع محدود می‌کنم تا هم اراده طرفین محترم باشد و هم سند در دادرسی پایدار بماند.

رابطه ضامن و مضمون‌عنه

در گام بعدی، باید روابط داخلی ضامن و بدهکار اصلی را رصد کنیم. قاعده عملی، این است که ضامن پس از پرداخت دین به مضمون‌له، در حدود پرداخت‌شده قائم‌مقام طلبکار می‌شود و می‌تواند به مضمون‌عنه رجوع کند؛ این رجوع، اگر ضمان با اذن بدهکار صورت گرفته باشد، بی‌دردسر و مستقیم است و ضامن همان حقوق، وثایق و امتیازاتی را که مضمون‌له داشت، به‌ قدر معمول به دست می‌آورد.

به همین دلیل است که من همیشه به ضامن توصیه می‌کنم پیش از امضا، اذن صریح و کتبی بدهکار را اخذ کند و درباره نحوه اخذ وثیقه یا انتقال تضمین‌های موجود توافق روشن بنویسد؛ زیرا در مرحله رجوع، همین ورقه‌هاست که کارگشاست.

اگر ضامن بدون اذن بدهکار وارد شده باشد، رجوع او به مضمون‌عنه دشوارتر اما ناممکن نیست. باید نشان دهد پرداخت او به نفع بدهکار صورت گرفته و بدهکار از محل این پرداخت بی‌جهت دارا شده است.

در چنین فرضی، برخی امتیازات خاص طلبکار اصلی مانند وثایق رسمی قائم به شخص طلبکار لزوما به ضامن منتقل نمی‌شود مگر آن که انتقال یا قائم‌مقامی در همان وثایق صریحا پیش‌بینی شده باشد.

در قراردادهایی که من تنظیم می‌کنم، برای پیشگیری از این ابهامات، بندی مستقل به انتقال حقوق تبعی اختصاص می‌دهم تا هر وثیقه، رهن، ضمانت فرعی یا حق تعقیبی که در اختیار طلبکار است، هم‌زمان با وفای دین توسط ضامن به او منتقل شود.

مرز دیگر مهم در رجوع، حدود مبلغ و زمان است. ضامن تنها تا میزان واقعی پرداختی حق رجوع دارد و اگر به انتخاب خود، بیش از آنچه در سند آمده بپردازد یا هزینه‌هایی غیرضروری متحمل شود، مضبوط کردن این اقلام در رجوع دشوار می‌شود.

همچنین تاخیر در طرح دعوای رجوع، هرچند در حقوق مدنی ما به‌معنای اسقاط قهری حق نیست، از منظر اثباتی و جمع‌آوری دلایل، جایگاه ضامن را تضعیف می‌کند. از این‌ رو من پس از انجام پرداخت، فورا اظهارنامه رجوع را ارسال و اسناد پرداخت و قائم‌مقامی را پیوند می‌زنم تا سلسله ارتباطی قطع نشود.

آثار نسبت به ثالث و طلبکاران دیگر

وقوع ضمان فقط نسبت میان سه شخص اصلی را دگرگون نمی‌کند؛ بلکه در جهان حقوقی پیرامون نیز موج می‌اندازد. اگر ضامن دین را بپردازد و به‌ نحو صحیح قائم‌مقام مضمون‌له شود، در برابر سایر طلبکاران بدهکار، به همان مرتبه و با همان وثایق منتقل‌شده می‌ایستد.

یعنی اگر طلبکار اصلی در ردیف ممتاز می‌ایستاد یا وثیقه عینی داشت، ضامن پرداخت‌کننده می‌تواند از همان ردیف و همان وثیقه بهره ببرد؛ مگر آنکه قانون یا ماهیت وثیقه انتقال آن را منع کند.

به بیان ساده‌تر، قائم‌مقامی درست، جای ضامن را در صف طلبکاران تثبیت می‌کند و مانع از آن می‌شود که دیگران با سبقت یا تقسیم سهم او را فرسایش دهند.

از سوی دیگر، اگر ضمان به‌ صورت ضم ذمه یا تعهد تضامنی تنظیم شده باشد، وقوع آن ظرفیت وصول سایر طلبکاران را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ زیرا آنان می‌توانند از پرداخت‌های انجام‌شده برای اثبات برائت یا کاهش دیون استفاده کنند یا در توزیع دارایی‌های بدهکار به آن استناد نمایند.

در سناریوی ورشکستگی یا اعسار بدهکار، چنانچه نقل ذمه به‌ طور کامل محقق شده باشد، دین موضوع ضمان از دارایی بدهکار خارج می‌شود و در نتیجه، وزن آن در تراز توزیع کاهش می‌یابد؛ اما اگر تعهد تضامنی بوده و بدهکار همچنان مسئول مانده باشد، مدیر تصفیه ناچار است آن دین را نیز در جمع دیون منظور کند و به تناسب، سهم همه طلبکاران دستخوش تغییر می‌شود.

همین تفاوت است که من در مشاوره حقوقی پیشینی به طلبکاران گوشزد می‌کنم: انتخاب میان نقل ذمه و تضامن، فقط یک بازی لفظی نیست، بلکه استراتژی توزیع ریسک در برابر اشخاص ثالث را نیز تعیین می‌کند.

نکته دیگر، آثار اطلاع‌رسانی است. اگر مضمون‌له بدون آگاهی ضامن، قرارداد پایه را تغییر کلان دهد، وثایق را آزاد کند یا مهلت‌های غیرمعمول اعطا نماید، ممکن است در برابر ضامن با ایراد مواجه شود؛ زیرا ضامن می‌تواند استدلال کند که تغییرات اساسی، ریسک او را افزایش داده و فراتر از حدود رضایت قراردادی بوده است.

این ایراد، هرچند قاعده مدون خاصی در قانون مدنی ندارد، در پرتو اصول حسن نیت و لزوم وفای به عهد، در دادگاه‌ها شنیده می‌شود و من برای پیشگیری، همواره در متن ضمان شرط اطلاع و موافقت نسبت به تغییرات اساسی قرارداد پایه را می‌گنجانم.

این شرط، نه‌ تنها نسبت میان طرفین را منظم می‌کند، بلکه در مواجه با اشخاص ثالث نیز شفافیت می‌آورد و از طرح ادعاهای غافلگیرکننده می‌کاهد.

حقوق و تعهدات ضامن

در این بخش به‌ عنوان وکیلی که بارها در مقام تنظیم و اجرای اسناد ضمان و همچنین دفاع از ضامنان حاضر بوده‌ام، منظومه حقوق و تکالیف ضامن را می‌گشایم.

حقوق و تعهدات ضامن

حق مطالبه اسناد و اطلاعات دین

ضامن، پس از انعقاد عقد و به‌ویژه از لحظه‌ای که نقل ذمه تحقق می‌یابد، حق دارد از مضمون‌له و نیز از بدهکار پیشین، اسناد و اطلاعات مرتبط با دین را مطالبه کند.

این حق، صرفا یک امتیاز اخلاقی نیست، بلکه لازمه منطقی ایفای تعهد و دفاع موثر است. وقتی من به‌جای موکل ضامن می‌نشینم، نخستین اقدام، مطالبه نسخه‌های قرارداد پایه، الحاقات، صورتحساب‌های قطعی، رسیدهای پرداخت قبلی، توافق‌های تقسیط، و هر سندی است که بر میزان و قلمرو دین اثر می‌گذارد.

بدون این داده‌ها، ارزیابی درستی از اصل و توابع دین و تصمیم درباره پرداخت، تهاتر، یا مذاکره برای تعدیل ممکن نیست.

در روابط داخلی با مضمون‌عنه نیز ضامن باید دسترسی کافی به واقعیت‌های مالی داشته باشد؛ زیرا حق رجوع پسینی، بدون مستندات اولیه به دشواری اثبات می‌شود.

در تنظیم متن ضمان، من بند مستقلی برای تعهد به همکاری اطلاعاتی می‌گنجانم تا مضمون‌له مکلف باشد عندالمطالبه، اسناد و گردش‌های بدهی را ارائه کند و مضمون‌عنه نیز مکلف به افشای کامل وضعیت تعهدات و تضمین‌های جانبی باشد. در عمل، همین بندهاست که هنگام اختلاف، راه سوء‌استفاده از ابهام را می‌بندد و موازنه اطلاعاتی ایجاد می‌کند.

حق استمهال، تقسیط و دفاع‌های قابل استناد

ضامن در برابر مضمون‌له، متعهد اصلی تلقی می‌شود اما این به آن معنا نیست که دست او از ابزارهای دفاعی و مدیریتی خالی است.

او می‌تواند با استناد به اوضاع و احوال قرارداد پایه یا رفتارهای پسینی طلبکار، درخواست استمهال یا تقسیط کند، به‌ویژه جایی که پرداخت فوری، به‌ لحاظ عرفی موجب عسرت غیرلازم یا اتلاف ارزش‌ها می‌شود.

هر چند استمهال و تقسیط حق مطلق ضامن نیست، اما در مذاکرات قراردادی و حتی در مرحله اجرای حکم، قابل پیگیری است و دادگاه‌ها نیز در چهارچوب قواعد حسن‌نیت و منع سوءاستفاده از حق، به این ملاحظات توجه نشان می‌دهند؛ به‌خصوص اگر ضامن حسن‌نیت، توان نسبی پرداخت و برنامه واقع‌بینانه ارائه دهد.

از حیث دفاعیات ماهوی و شکلی، ضامن اصولا می‌تواند همان ایراداتی را که بدهکار نسبت به اصل دین می‌توانست مطرح کند، مطرح نماید. اگر قرارداد پایه باطل باشد، اگر دین به وفای به عهد یا تهاتر ساقط شده باشد، اگر میزان مطالبه از سقف قراردادی فراتر رفته باشد، یا اگر طلبکار برخلاف تعهدات اطلاعاتی و رفتاری خود عمل کرده باشد، ضامن حق دارد این جهات را پیش بکشد.

در تجربه عملی، دفاع موثر زمانی رخ می‌دهد که ضامن، به‌ جای انکار کلی، به‌ صورت مستند و خط‌به‌خط، اقلام ادعایی را با اسناد مقابله و حد نزاع را دقیق تعیین کند. همین روش است که یا به تعدیل بدهی در مذاکره می‌انجامد یا در دادگاه به کاهش محکوم‌به.

حدود مسئولیت ضامن

ضمان، به‌ اقتضای ذات خود، اصل دین را به ذمه ضامن منتقل می‌کند؛ اما دامنه مسئولیت، در عمل، با توابع دین است که گسترش یا تحدید می‌یابد.

اگر در سند ضمان، شمول خسارات تاخیر، هزینه‌های دادرسی، حق‌الوکاله اجرایی و وجه‌التزام‌های ناشی از قرارداد پایه به‌صراحت درج شده باشد، مضمون‌له می‌تواند آنها را در محدوده تصریح‌شده مطالبه کند. اگر سکوت یا ابهام وجود داشته باشد، رویه دادرسی غالبا به تفسیر مضیق روی می‌آورد و اقلامی را که صریحا مشمول نشده‌اند، خارج از حدود ضمان می‌بیند.

من در نگارش اسناد، برای هر دو سوی دعوا، توصیه می‌کنم جملات روشن و بدون تعارض به‌کار رود؛ برای نمونه، اگر ضامن قصد سقف‌گذاری دارد، باید مبلغ و تاریخ مبنا و نیز وضعیت خسارات پس از تاریخ مقرر را دقیقا معلوم کند تا از توسعه تفسیر جلوگیری شود.

درباره بهره یا خسارت تاخیر نیز باید به تفاوت‌های منبع تعهد توجه داشت. اگر منبع، قرارداد خصوصی مجاز باشد و طرفین نرخ معینی را به‌ عنوان وجه‌التزام یا خسارت تاخیر پذیرفته باشند، در حدود قانون و رویه، امکان مطالبه آن وجود دارد، مشروط بر اینکه در متن ضمان هم شمول آن تصریح شده باشد. اگر منبع، حکم قانونی عام باشد، ضامن در همان چارچوب پاسخگو است.

در هر دو حالت، تعیین روز ملاک محاسبه و نحوه احتساب اهمیت حیاتی دارد و من همواره می‌کوشم این دو شاخص را صریح بنویسم تا دعوا بر سر اعداد، به اختلاف در اصول تبدیل نشود.

سقوط تعهد ضامن

تعهد ضامن همانند هر تعهد مدنی، تحت ساز و کارهای قانونی سقوط قرار می‌گیرد. وفای به عهد بارزترین راه است؛ ضامن با پرداخت اصل و توابع مورد توافق، ذمه خود را بری می‌کند و به‌ موازات آن، در حدود پرداخت‌شده، در حقوق مضمون‌له نسبت به مضمون‌عنه قائم‌مقام می‌شود.

در این سناریو، دقت در اخذ مفاصاحساب و دریافت اسناد مثبته از مضمون‌له، ارزش راهبردی دارد؛ زیرا هم برای دفاع در برابر مطالبات مضاعف و هم برای رجوع به مضمون‌عنه، سندیت می‌آورد.

تهاتر نیز می‌تواند تعهد ضامن را ساقط یا محدود کند، به‌ویژه اگر ضامن خود در برابر مضمون‌له طلبی محقق و قابل مطالبه داشته باشد.

در عمل، من ابتدا تحقق شرایط تهاتر را می‌سنجم؛ هم‌جنس بودن، هم‌محل بودن و قابل مطالبه بودن دیون، و سپس با ارسال اظهارنامه و طرح ایراد در دادرسی، تهاتر را به‌صورت صریح اعمال می‌کنم تا از تبدیل آن به نزاعی فرسایشی جلوگیری شود.

ابراء از سوی مضمون‌له نیز راهی روشن برای سقوط یا تخفیف مسئولیت است. اگر طلبکار تمام یا بخشی از دین را نسبت به ضامن ابراء کند، در همان میزان، ذمه ضامن بری می‌شود. نکته مهم این است که ابراء باید روشن و بدون ابهام باشد و به‌ لحاظ اثباتی، در قالب سند معتبر صورت گیرد.

علاوه بر اینها، تبدیل تعهد در روابط ضامن و مضمون‌له یا وقوع مالکیت ما فی‌الذمه در فرض‌های خاص، می‌تواند تعهد را ساقط کند؛ هرچند این فروض، به‌ندرت و با دقت بسیار در قراردادها طراحی می‌شود.

در نهایت، هرگاه مضمون‌له بدون اخذ موافقت یا اطلاع ضامن، تغییرات اساسی در قرارداد پایه ایجاد کند که ریسک ضامن را افزایش دهد، ضامن می‌تواند با استناد به نقض تعهدات رفتاری طرف مقابل، در برابر اجرای سخت‌گیرانه تعهد مقاومت کند یا حتی در مواردی، رفع مسئولیت جزئی یا کلی را مطالبه کند.

به همین دلیل است که من در متن ضمان، شرط عدم تغییر مضرّ قرارداد پایه بدون رضایت ضامن را می‌نشانم تا اگر مضمون‌له وثایق را آزاد کرد، مهلت‌های غیرمتعارف داد یا تعهدات جدید افزود، امکان تعدیل یا سقوط مسئولیت فراهم باشد.

حقوق و تعهدات مضمون‌له

در این بخش جایگاه عملی طلبکار را پس از وقوع ضمان توضیح می‌دهم؛ اینکه در چه چارچوبی می‌تواند برای وصول طلب به ضامن یا بدهکار اصلی مراجعه کند، چه تکالیفی در برابر ایفای دین از سوی ضامن دارد و چگونه باید حدود اختیار خود را با اصل منع سوءاستفاده از حق و تناسب در اجرای تعهد هماهنگ سازد

حقوق و تعهدات مضمون‌له

اختیار رجوع به ضامن یا مدیون اصلی و ترتب اولویت

با انعقاد عقد ضمان و بر مبنای تعریف قانونی آن که می‌گوید عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد، محور وصول طلب برای مضمون‌له از بدهکار اصلی به سمت ضامن جابه‌جا می‌شود.

در الگوی پذیرفته‌شده در حقوق ایران که بر نقل ذمه استوار است، اصل بر این است که بدهکار اصلی از دین بری می‌شود و مضمون‌له حق دارد مستقیما به ضامن مراجعه کند.

اگر طرفین در متن سند، قصدی غیر از نقل ذمه داشته و ضم ذمه یا تضامن را برگزیده باشند، آن‌گاه مضمون‌له می‌تواند بنا بر مفاد قرارداد، به هر یک یا هر دو رجوع کند و ترتب اولویت تابع تصریح‌های قراردادی است. من در تنظیم اسناد، همیشه جایگاه رجوع را روشن می‌کنم تا اختلافی بر سر اینکه ابتدا به چه کسی و با کدام تشریفات مراجعه شود، شکل نگیرد. هر قدر عبارت‌ها درباره بقای مسئولیت بدهکار یا تقدم و تاخر رجوع دقیق‌تر باشد، دعاوی آتی کوتاه‌تر می‌شود.

تکلیف به قبول ایفای تعهد از سوی ضامن

منطق ضمان این است که ضامن متعهد قابل رجوع در برابر مضمون‌له باشد. پس وقتی ضامن برای وفای دین اقدام می‌کند، طلبکار باید ایفای صحیح را بپذیرد؛ زیرا موضوع تعهد به ذمه ضامن منتقل شده و امتناع بی‌دلیل از قبول، می‌تواند او را در معرض مسئولیت ناشی از تاخیر در قبول قرار دهد.

در ضمان موجل، طبیعتا حق رجوع تا سررسید متوقف است؛ اما اگر موعد فرا رسیده و ضامن پرداخت مطابق قرارداد را پیشنهاد می‌کند، پذیرش آن تکلیف حقوقی مضمون‌له است.

من در متون، معیارهای ایفای صحیح را به‌صراحت می‌آورم؛ از جمله محل، زمان، شیوه و اینکه پرداخت معطوف به اصل و توابع مشمول است تا از نزاع بر سر ناقص‌الوفایی پیشگیری شود. هرگاه مضمون‌له بخواهد به استناد عدم‌انطباق پرداخت، از قبول امتناع کند، باید نشان دهد عدم انطباق موثر است و نه صرفا اختلافی صوری در شکل اجرا.

منع سوء‌استفاده از حق و لزوم رعایت تناسب

اختیار وصول، مطلق و رها نیست. قواعد عام حاکم بر قراردادها، از جمله لزوم وفای به عهد با حسن‌نیت و منع سوءاستفاده از حق، بر رفتار مضمون‌له سایه می‌اندازد.

اگر مضمون‌له پس از تحقق ضمان، بی‌آنکه ضرورتی باشد وثایق بدهکار را آزاد کند، موعدهای غیرمتعارف اعطا کند یا قرارداد پایه را به‌گونه‌ای تغییر دهد که بار ریسک ضامن سنگین‌تر شود، با ایرادهای جدی روبه‌رو خواهد شد. من بارها دیده‌ام دادگاه‌ها بر مبنای همین اصول، دامنه مسئولیت ضامن را به‌ قدر تغییر مضرّ کاهش داده‌اند.

از سوی دیگر، در تعیین اقلام مطالبه نیز تناسب باید رعایت شود؛ اگر سند ضمان به‌روشنی شمول خسارات، هزینه‌ها و وجه‌التزام‌ها را محدود کرده، توسعه تفسیر به زیان ضامن، زمینه‌ساز ایراد در رسیدگی خواهد شد. راه حرفه‌ای این است که مضمون‌له با شفافیت و در چهارچوب همان نوشته‌های قراردادی مطالبه کند و هر تغییر اساسی در قرارداد پایه را با اطلاع و موافقت ضامن انجام دهد تا مسیر اجرا بی‌تنش بماند.

حقوق و تکالیف مضمون‌عنه

در این بخش نقش و مسئولیت‌های بدهکار اصلی را پس از وقوع ضمان می‌کاوم؛ اینکه چگونه باید در اجرای صحیح تعهد همکاری کند، پس از پرداخت ضامن چه جایگاهی در برابر رجوع او دارد و چه توافقات داخلی سنجیده‌ای می‌تواند از ابتدا برای موازنه ریسک تنظیم کند.

همکاری در اجرای تعهد و تسلیم مدارک

حتی اگر با ضمان ناقل ذمه، بدهکار از تعهد در برابر مضمون‌له بری شود، مسئولیت‌های اطلاعاتی و همکاری او نسبت به ضامن پایان نمی‌یابد. من در اسناد پیشنهادی خود، بند تکلیف به همکاری را برای بدهکار می‌گنجانم: تسلیم فوری نسخه‌های قرارداد پایه، الحاقات، صورتحساب‌ها، اسناد پرداخت‌های قبلی و هر آنچه برای تعیین دقیق موضوع دین و توابع آن لازم است.

این همکاری، صرفا تعهدی اخلاقی نیست؛ اگر بدهکار با کتمان یا تاخیر، امکان ایفای صحیح یا دفاع موثر را از ضامن بگیرد، زمینه مسئولیت مدنی او فراهم می‌شود. از حیث عملی، همین مدارک است که بعدا در مقام رجوع، ارزش اثباتی پیدا می‌کند و زنجیره اسناد را کامل نگه می‌دارد.

مسئولیت در قبال رجوع ضامن پس از پرداخت

قاعده عمل‌گرایانه این است که ضامن پس از پرداخت، در حدود پرداخت‌شده، قائم‌مقام طلبکار می‌شود و می‌تواند به بدهکار رجوع کند. اگر ضمان با اذن بدهکار بوده باشد، رجوع آسان و مستقیم است و بدهکار نمی‌تواند با ایرادهایی که در برابر طلبکار پیش‌تر مسموع نبود، رجوع را بی‌اثر کند.

اگر ضمان بدون اذن واقع شده باشد، همچنان و بر پایه قواعد بی‌جهت‌داری و حفظ نظم معاملاتی، امکان رجوع در حدودی که بدهکار از پرداخت ضامن بهره‌مند شده، وجود دارد؛ ولی بدهکار می‌تواند نسبت به اقلام زائد یا پرداخت‌های غیرضروری ایراد کند و از مسئولیت خود بکاهد.

من به بدهکاران توصیه می‌کنم هر توافقی که احتمال رجوع آتی را دارد، از پیش روشن کنند؛ برای مثال، تعیین سقف رجوع، اولویت استفاده از وثایق، یا الزام ضامن به رعایت تشریفات خاص پیش از پرداخت.

امکان توافقات داخلی با ضامن

یکی از ابزارهای مهم مدیریت ریسک، تنظیم توافقات داخلی دقیق میان بدهکار و ضامن است. این توافقات می‌تواند شامل وثیقه‌گذاری بدهکار به نفع ضامن، تعیین سقف و مدت مسئولیت مورد رجوع، شرط اطلاع قبلی ضامن پیش از پرداخت، یا حتی تعهد بدهکار به انجام اقداماتی مانند فروش مال معین برای تامین بخشی از دین باشد.

من در عمل می‌کوشم این توافقات را هم‌زمان با سند ضمان و در قالب سندی مستقل اما مرتبط تنظیم کنم تا در مقام اجرا، بهانه‌ای برای تعارض اسناد باقی نماند. اگر بدهکار وثیقه‌ای در اختیار دارد، تنظیم رهن یا وثیقه رسمی به نام ضامن، رجوع را از یک دعوای صرف مطالبه، به یک فرایند اجرایی موثر تبدیل می‌کند.

همچنین درج شرط عدم تغییر قرارداد پایه بدون اطلاع ضامن در توافق داخلی، به بدهکار کمک می‌کند تعادل قراردادی را حفظ کند و از اقداماتی که مسئولیت او را در رجوع تشدید می‌کند، پیشگیری شود.

سقوط و زوال ضمان

در این بخش، به‌ عنوان وکیلی که بارها پایان‌دادن سنجیده به روابط ضمانی را مدیریت کرده‌ام، توضیح می‌دهم ضمان در چه فرض‌هایی ساقط می‌شود و هر یک از اسباب سقوط چه آثار عملی بر سه ضلع رابطه (ضامن، مضمون‌له و مضمون‌عنه) برجای می‌گذارد.

سقوط و زوال ضمان

وفای به عهد توسط ضامن یا مدیون اصلی

نخستین و طبیعی‌ترین راه پایان ضمان، ایفای درست دین است؛ با این تفاوت که در ضمان ناقل ذمه، محور وفای به عهد، ضامن است و در ساختارهای تضمینی غیرناقل (ضم ذمه یا تضامن)، هر یک از متعهدان پرداخت کند، در همان میزان، دین فرو می‌نشیند.

اگر ضامن مطابق سند، اصل و حدود مورد توافق از توابع را بپردازد، ذمه‌اش بری می‌شود و در حد پرداخت‌شده در حقوق مضمون‌له نسبت به بدهکار اصلی قائم‌مقام می‌گردد.

در برخی تنظیم‌ها شرط می‌شود که ابتدا به بدهکار مراجعه شود یا پرداخت ضامن منوط به اعلام عدم‌وفای بدهکار باشد؛ این قیدها فقط زمان و ترتیب رجوع را متاثر می‌کند و اگر موعد پرداخت فرارسیده و ضمان نافذ است، امکان ایفای دین توسط ضامن، باید برای طلبکار محفوظ باشد.

در عمل، من همواره هم‌زمان با پرداخت، مفاصاحساب صریح و تحویل اصل اسناد دین و هرگونه وثیقه انتقال‌پذیر به نام ضامن را اخذ می‌کنم تا حلقه سقوط تعهد و قائم‌مقامی، یک‌پارچه و مستند باشد.

تهاتر، ابراء، تبدیل تعهد، اقاله

تهاتر، به‌ ویژه در روابط مستقیم مضمون‌له و ضامن، ابزار موثری برای پایان جزئی یا کلی ضمان است. هرگاه ضامن در برابر مضمون‌له، طلبی محقق و قابل مطالبه داشته باشد و سایر شرایط تهاتر فراهم باشد، می‌توان با اعلام و اثبات آن، به همان میزان از ذمه ضامن کاست.

در دعاوی، دادگاه‌ها نسبت به تحقق هم‌جنس بودن دو تعهد، قابل مطالبه بودن و تقابل دو دین سخت‌گیرند؛ پس من همیشه اسناد مالی و روز ملاک را دقیق می‌چینم تا تردید باقی نماند.

ابراء، راهی قراردادی و ساده است: اگر مضمون‌له به‌وضوح تمام یا بخشی از دین موضوع ضمان را نسبت به ضامن ببخشد، تعهد در همان حدود ساقط می‌شود. ارزش عملی ابراء در پرونده‌هایی است که پرداخت یک‌باره ممکن نیست و طرفین می‌خواهند با حُسن‌نیت، قسط‌به‌قسط، ذمه را پاک کنند؛ در اینجا اخذ ابراءهای مقطعی پس از هر پرداخت، اختلاف‌های آتی را خاموش می‌کند.

تبدیل تعهد، زمانی رخ می‌دهد که طرفین، موضوع یا سبب یا متعهد را به‌گونه‌ای تغییر دهند که تعهد پیشین ساقط و تعهد نوبنیاد جایگزین آن شود.

در ضمان، اگر ساز و کار پرداخت از دین پولی به تسلیم عین یا انجام کار مشخص تبدیل گردد و این تبدیل به‌صراحت سبب سقوط تعهد قدیم اعلام شود، ضمان مربوط به تعهد نخست، در همان لحظه پایان می‌گیرد و اگر ضامن نقش تازه‌ای نپذیرد، مسئولیتی در قالب جدید ندارد.

اقاله نیز تنها درباره قراردادها با تراضی طرفین همان قرارداد تحقق می‌یابد. چون ضمان عقدی مستقل است، اقاله قرارداد پایه، به‌خودی‌خود ضمان را ساقط نمی‌کند مگر اینکه در ضمان، سقوط را منوط به بقای قرارداد پایه کرده باشید یا اقاله، ماهیت دین را چنان برچیند که موضوعی برای ضمان باقی نماند. من در اسناد ضمان، همیشه اثر فسخ یا اقاله قرارداد پایه را روشن می‌کنم تا دادگاه ناچار به حدس و تفسیر موسّع نشود.

تلف مورد دین و تاثیر حوادث قهری

اگر موضوع دین عین کلی در ذمه یا وجه نقد باشد، حادثه قهری اصولا مانع ایفای دین نیست و ضمان باقی است؛ زیرا در کلی فی‌الذمه، مصداق‌های جایگزین قابل تهیه است.

در مقابل، اگر موضوع دین به‌ نحوی در قرارداد پایه شخصی یا قائم به عین معین تعریف شده و پیش از امکان ایفای تعهد تلف شود، باید با قواعد عمومی تعهدات سنجید: در فرض سقوط تعهد اصلی به‌ سبب تلف قهری عین موضوع، ضمان ناقل ذمه نیز به تبع آن فرو می‌نشیند؛ اما اگر قرارداد پایه، مسئولیت خطر (ریسک) یا بدل و خسارت را بر عهده متعهد گذاشته باشد، ضمان نسبت به بدل یا خسارت ناشی از عدم امکان استمرار می‌یابد. اینجاست که تصریح حدود ضمان در قبال خسارات ناشی از حوادث قهری، مانع از بروز دعوا می‌شود.

به‌ طور عملی، من توصیه می‌کنم بند مستقلی درباره فورس‌ماژور و اثر آن بر تعهدات ضامن و شمول یا عدم شمول خسارات پسینی درج شود.

فوت ضامن یا مدیون و ورشکستگی و آثار آن

فوت، در تعهدات مالی، اصل تعهد را ساقط نمی‌کند و دین به ترکه منتقل می‌شود. در ضمان نیز اگر ضامن فوت کند، طلبکار می‌تواند در حدود ترکه، به وراث مراجعه کند؛ در این میان، تنظیم دقیق سقف و مدت ضمان، از گرفتار شدن ورثه در تعهدات بی‌حد جلوگیری می‌کند.

اگر بدهکار اصلی فوت کند و ضمان از نوع ناقل ذمه بوده باشد، چون بدهکار پیش‌تر بری شده، مرگ او اثری بر رابطه مضمون‌له و ضامن ندارد؛ ولی در تضمین‌های تضامنی، فوت بدهکار صرفا نحوه تعقیب را تغییر می‌دهد و اصل مسئولیت باقی است.

در ورشکستگی بدهکار، اگر ضمان ناقل ذمه باشد، دین موضوع ضمان از دارایی بدهکار خارج شده و در جمع دیون قابل‌تقسیم قرار نمی‌گیرد؛ طلبکار در مسیر مستقل مطالبه از ضامن می‌رود.

اگر ساختار تضامنی باشد و بدهکار نیز مسئول بماند، مدیر تصفیه، دین مزبور را در فهرست دیون می‌نشاند و پرداخت‌های از سوی ضامن، حسب مورد، به جانشینی در حقوق مضمون‌له و برخورداری از وثایق منتقل‌شده می‌انجامد.

در ورشکستگی خود ضامن، طلبکار باید در مهلت‌های قانونی، طلب خویش را اعلام کند؛ داشتن سند روشن ضمان و تعیین دقیق توابع، در تشخیص میزان پذیرفته‌شدن طلب، اهمیت حیاتی دارد.

مراحل و نحوه شکایت بابت قرارداد ضمان

در ضمان ناقل ذمه، خوانده اصلی دعوای مطالبه، ضامن است. خواسته دعوا باید به‌صورت دقیق تنظیم شود: اصل دین تا روز تقدیم دادخواست، خسارات تاخیر (اگر مشمول ضمان است)، هزینه‌های قراردادی تصریح‌شده و هزینه‌های قانونی دادرسی.

مراحل و نحوه شکایت بابت قرارداد ضمان

من همیشه سند ضمان، قرارداد پایه، اظهارنامه‌های قبلی، هر مفاصاحساب یا تسویه جزئی، و دلایل بر حلول اجل را ضمیمه می‌کنم.

اگر ضمان موجل است، دقت در موعد سررسید و ارسال اخطار مطالبه، زمینه دفاع شکلی ضامن را می‌کاهد. در ساختارهای تضامنی، طلبکار می‌تواند ضامن و بدهکار را توامان طرف دعوا قرار دهد تا حکم علیه هر دو صادر شود و در اجرا، راه‌های وصول متنوع باشد.

ضامن، در برابر طلبکار، صرفا کیسه پرداخت نیست و می‌تواند به ایرادهای موثر تمسک جوید. اگر قرارداد پایه باطل یا منفسخ شده، اگر دین به وفای به عهد یا تهاتر فرو نشسته، اگر میزان مطالبه از سقف یا حدود ضمان فراتر رفته، یا اگر مضمون‌له با تغییرات اساسی قرارداد پایه بی‌آنکه ضامن را مطلع و موافق کند، ریسک او را افزایش داده، می‌توان دفاع ماهوی یا تقلیل‌دهنده طرح کرد.

در شکلی‌ترین سطح، ایراد عدم احراز نقل ذمه و اینکه سند مورد استناد، در واقع تعهد تضمینی است نه عقد ضمان، گاهی سرنوشت دعوا را عوض می‌کند.

من در لایحه‌ها، به‌جای انکار کلی، جدول مقایسه اقلام مطالبه با مفاد ضمان را می‌آورم و بندبه‌بند نشان می‌دهم چه چیز داخل حدود و چه چیز خارج است؛ این روش، هم در مذاکره پیش از ختم رسیدگی اثر دارد و هم در اقناع دادگاه.

پس از پرداخت، رجوع ضامن به بدهکار اصلی، ستون مدیریت ریسک است. اگر ضمان با اذن بدهکار بوده، رجوع مستقیم و بی‌پیرایه است و ضامن می‌تواند به همان حقوق و وثایقی که مضمون‌له داشت، دست بیابد. دعوای رجوع باید با خواسته مطالبه وجوه پرداختی به‌ انضمام هزینه‌ها طرح شود و مستندات پرداخت، اذن قبلی، یا لااقل انتفاع بدهکار از پرداخت ضامن به‌ دقت اقامه گردد.

اگر وثایق انتقال‌پذیر وجود دارد، هم‌زمان با دادخواست یا پس از صدور حکم، انتقال رسمی آنها به نام ضامن را پیگیری می‌کنم تا رجوع، صرفا یک عنوان انتزاعی نباشد.

در برخی پرونده‌ها، رجوع به ثالث نیز معنادار است؛ مثلا علیه شریک ضامن در ضمان جزئی یا علیه مسئولان قراردادی که مقصر تحقق خسارت شده‌اند. تحلیل درست سلسله مسئولیت‌ها، مانع از آن است که ضامن تنها به یک خوانده بچسبد و فرصت‌های جبران را از دست بدهد.

در دعاوی ضمان چه در مقام مطالبه از ضامن، چه در مقام رجوع ضامن تامین به‌موقع، تفاوت میان پیروزی کاغذی و وصول واقعی است.

من معمولا هم‌زمان با تقدیم دادخواست، در صورت بیم تفریط یا نقل‌ و انتقال، درخواست تامین خواسته می‌دهم و اموالی را که قرائن بر دسترسی آسان آنهاست، معرفی می‌کنم: حساب‌های بانکی، مطالبات نزد اشخاص ثالث، وسایل نقلیه، یا املاک ثبت‌شده.

در مرحله اجرای حکم، انسجام اسناد و تعیین دقیق روز ملاک محاسبه خسارات و حدود وثایق قابل اجرا سرعت وصول را چند برابر می‌کند. اگر سند ضمان سقف و مدت دارد، باید همان حدود را در تقاضای اجرا رعایت کرد تا با ایراد تجاوز از مفاد حکم یا سند متوقف نشویم.

در نهایت، اگر اجرای حکم با مقاومت روبه‌روست، استفاده از ابزارهایی مانند استعلام جامع دارایی، ممنوع‌الخروجی در حدود قوانین خاص، و توقیف مطالبات نزد اشخاص ثالث، جعبه‌ابزار عملی و موثر وکیل در این دست دعاوی است.

نکات تکمیلی قرارداد ضمانت

در این بخش، جمع‌بندی کاربردی آنچه تاکنون درباره ضمان گفته‌ام را با تمرکز بر ظرایف قراردادی و دادرسی پیش رو می‌گذارم.

نکات تکمیلی قرارداد ضمانت

تعدد ضامن‌ها و تعدد مدیون‌ها

در عمل زیاد اتفاق می‌افتد که طلبکار به‌جای یک ضامن، چند ضامن می‌طلبد یا دین، میان چند بدهکار توزیع شده است.

اگر قصد شما نقل ذمه به یک ضامن است، با وقوع ضمان، بدهکار اصلی بری می‌شود و ضامن در جای او می‌نشیند؛ حال اگر چند ضامن هم‌زمان وارد شوند، باید تصریح کنید آیا هر یک به‌ نسبت معین مسئول‌اند یا همگی در قبال تمام دین متعهدند.

من وقتی به ضامنان مشاوره حقوقی قرارداد می‌دهم، پیشنهاد می‌کنم سهم‌بری داخلی، سقف مبلغ هر ضامن، مدت اعتبار مسئولیت و ترتیب رجوع مضمون‌له، صریحا در متن نوشته شود تا در مرحله رجوع داخلی میان ضامنان، مناقشه‌ای بر سر کسری پرداخت یا حق‌السهم باقی نماند.

در فرض تعدد بدهکاران، اگر ساختار قرارداد شما تضمین تضامنی است، مضمون‌له می‌تواند به هر یک مراجعه کند؛ اما اگر قصد نقل ذمه به ضامن را دارید، توجه داشته باشید که باقی‌گذاشتن مسئولیت بدهکاران در کنار ضامن، عملا از قلمرو عقد ضمان مدنی خارج و وارد تعهد تضامنی می‌شوید؛ بنابراین باید با الفاظ روشن و آثار دقیق، همان ساختار واقعی را بنویسید.

تضمینات اجرای ضمان

ضمان بی‌پشتوانه، از منظر اجرایی کمکی به طلبکار نمی‌کند و ریسک رجوع ضامن را بالا می‌برد. من همواره پکیج تضمین‌ها را کنار سند ضمان می‌نشانم: وثیقه عینی (رهن/وثیقه رسمی بر ملک یا خودرو)، توثیق مطالبات، تعهدات اطلاعاتی مستمر، شرط عدم‌انتقال یا عدم‌تغییر قرارداد پایه بدون رضایت ضامن، و در صورت لزوم، کراس‌دیفالت میان قراردادهای مرتبط تا نقض در یک قرارداد بتواند مطالبه در دیگری را تسهیل کند.

بطلان، عدم نفوذ و قابلیت ابطال

گاه ضمانی که روی کاغذ هست، در دادرسی تاب نمی‌آورد؛ زیرا یا از آغاز باطل است، یا غیرنافذ و یا قابل ابطال. کانون تشخیص، قواعد عمومی معاملات است.

بر این مبنا، ضمانی که با اکراه یا اشتباه موثر واقع شده، یا ضامن اهلیت نداشته، یا موضوع دین مجهول/نامشروع بوده، متزلزل است. ضمان امضاشده توسط نماینده‌ای که خارج از حدود اختیار اقدام کرده نیز عموما غیرنافذ است تا وقتی که اصیل آن را تنفیذ یا رد کند.

در عمل، من همیشه حدود اختیار نماینده شرکت یا شخص را از اساسنامه، مصوبه هیات‌مدیره و وکالت‌نامه استخراج می‌کنم و اگر در سمت خوانده هستم، این نقطه را به‌ عنوان دفاع شکلی جدّی پی می‌گیرم.

ضمان در قراردادهای خاص

ضمان در قراردادهای مصرفی، کار، اجاره و پیمان، باید با حساسیت‌های حمایتی قانون‌گذار هماهنگ شود. شرط‌هایی که عملا حمایت‌های آمره از مصرف‌کننده یا کارگر را دور می‌زنند، در معرض بی‌اعتباری قرار می‌گیرند؛ بنابراین، اگر طلب ناشی از قرارداد کار یا فروش مصرفی است، در متن ضمان شفاف بنویسید که حدود مسئولیت ضامن تابع همان قواعد حمایتی است و از توسعه غیرعادلانه خسارات پرهیز کنید.

در پیمانکاری‌ها، همواره هماهنگی با مفاد پیمان پایه و ذکر شماره یا تاریخ الحاقات، مانع از اختلافات بعدی می‌شود؛ خصوصا درباره وجه‌التزام‌ها و تعدیل‌ها که بدون تصریح، می‌تواند به دامنه ضمان سرایت نکند یا برعکس، بیش از قصد ضامن توسعه یابد.

ضمان در حقوق تجارت و اسناد تجاری

در تجارت، ضمان غالبا به شکل تضمین تضامنی ظاهر می‌شود و مقصود از آن، توسعه منابع وصول است نه لزوما بری‌شدن بدهکار اصلی.

در برات، سفته و چک، مسئولیت‌های ظهرنویس و ضامن سند، ساختار ویژه خود را دارد و گاه شدیدتر از قواعد مدنی تفسیر می‌شود؛ ازجمله از حیث همبستگی مسئولیت‌ها، مهلت‌ها و تشریفات واخواست/گواهی عدم پرداخت.

من در دعاوی اسناد تجاری، نخست ماهیت را جدا می‌کنم: اگر با ضمان مدنی مواجه نیستیم، به قواعد خاص تجارت تمسک می‌کنم و در عین حال، از واژه ضامن در سند، نتیجه نقل ذمه نمی‌گیرم مگر آنکه مفاد سند به‌ صراحت حکایت از آن داشته باشد. این تفکیک، جلوی بسیاری از استدلال‌های اشتباه را می‌گیرد.

ضمانت‌نامه‌های بانکی و مستقل

ضمانت‌نامه بانکی معمولا تعهدی مستقل و پرداخت‌ به‌ اولین‌ درخواست است که با عقد ضمان مدنی تفاوت ماهوی دارد. بانک به‌ عنوان متعهد مستقل، در برابر ذی‌نفع تعهد می‌کند هرگاه شرایط مطالبه مندرج در ضمانت‌نامه احراز شد، بدون ورود در اختلافات قرارداد پایه، پرداخت کند؛ مگر در فرض تقلب آشکار یا سوءاستفاده صریح از حق که قابل استناد است.

من در تنظیم یا بررسی این اسناد، محورهای زیر را دقیق می‌نویسم: شرایط مطالبه، اسناد لازم برای مطالبه، سقف و مدت، امکان/شرایط تمدید، و قواعد پایان اعتبار (از جمله استرداد اصل ضمانت‌نامه یا گواهی انقضا).

اگر شما ضامن مدنی همان رابطه هم هستید، باید مراقب تداخل مسئولیت‌ها باشید و در متن‌ها، حدود هر تعهد را از دیگری جدا کنید.

مسئولیت مدنی و کیفری مرتبط با ضمان

اصل بر مدنی‌بودن ضمان است؛ اما چنانچه در فرآیند ایجاد، اجرا یا اثبات ضمان، تقلب، جعل، استفاده از سند مجعول، خیانت در امانت یا تحصیل مال از طریق نامشروع رخ دهد، موضوع از مدار حقوقی صرف خارج و واجد جنبه کیفری می‌شود.

به‌ عنوان وکیل، مرز حرفه‌ای من این است که ابزار کیفری را فقط وقتی به‌کار بگیرم که عنصر قانونی و ادله کافی برای سوءنیت و رفتار مجرمانه فراهم باشد؛ زیرا طرح بی‌مبنا، خود می‌تواند مسئولیت مدنی طرح‌کننده را در پی داشته باشد.

در بُعد مدنی، اگر مضمون‌له با رفتار خلاف حسن‌نیت، ریسک ضامن را سنگین‌تر کند (برای مثال آزاد کردن وثایق بدهکار بدون اطلاع و رضایت ضامن)، می‌توان مسئولیت او را برای جبران زیان‌های وارد‌شده به ضامن پی گرفت.

ادله و بار اثبات در دعاوی ضمان

در دعوای مطالبه از ضامن، بار اثبات وجود ضمان نافذ، حدود و سقف آن و حلول اجل با خواهان است. من در مقام خواهان، سند ضمان، قرارداد پایه، الحاقات، اظهارنامه‌ها، و عنداللزوم، گزارش کارشناسی محاسبه مانده و خسارات را به‌ دقت ضمیمه می‌کنم.

در مقام خوانده (ضامن)، دو محور دفاعی را هم‌زمان جلو می‌برم: نخست، دفاع‌های ماهوی نسبت به اصل یا میزان دین؛ دوم، دفاع‌های شکلی نسبت به ماهیت سند (آیا واقعا عقد ضمان ناقل ذمه است یا یک تعهد تضمینی تضامنی) و اهلیت یا اختیار امضاکننده.

در اختلاف بر اصالت امضا، ارجاع به کارشناسی خط، گواهی امضای رسمی، و قرائن مکاتباتی اهمیت پیدا می‌کند. در رجوع ضامن به بدهکار، ضامن باید پرداخت و ارتباط آن با دین بدهکار را ثابت کند و هرچه پیش از پرداخت، اذن کتبی یا توافق رجوع را گرفته باشد، کارش آسان‌تر است.

توصیه‌های قراردادی و تنظیم حرفه‌ای قرارداد ضمان

من در هر پرونده به موکلانم می‌گویم سند ضمان خوب، سندی است که قاضی را در مرحله اجرا بی‌نیاز از حدس درباره قصد شما بگذارد.

برای این مقصود، چند محور را همواره در متن می‌نشانم: تعریف دقیق موضوع دین (اصل و توابع با روز ملاک)، تعیین سقف و مدت اعتبار، تصریح به اینکه نقل ذمه می‌خواهید یا تضامن، درج قاعده اطلاع و موافقت نسبت به تغییرات اساسی در قرارداد پایه، تنظیم تضمین‌های عینی یا دست‌سوم، و در صورت تعدد اشخاص، قواعد سهم‌بری و رجوع داخلی. در کنار این‌ها، درج بند حل‌ و فصل اختلاف و صلاحیت مرجع رسیدگی، راه را کوتاه می‌کند.

هرگاه قصد داشته باشید از ضمان برای پوشش دیون آینده یا احتمالی استفاده کنید، به‌جای قالب عقد ضمان مدنی، تعهد تضمینی مستقل با حد و مرز شفاف بنویسید تا در دادگاه با ایراد عدم امکان نقل ذمه نسبت به دین ناموجود مواجه نشوید.

در پایان این بخش، یادآوری می‌کنم که واژه‌ها در ضمان سرنوشت‌سازند. یک عبارت مبهم می‌تواند رابطه‌ای را که می‌خواستید ناقل ذمه باشد، به تعهد تضامنی بدل کند یا برعکس؛ و یک سکوت کوچک درباره خسارات و هزینه‌ها می‌تواند عدد مطالبه را دگرگون سازد.

پرسش‌های متداول

ضمانت دقیقا چیست و اثر اصلی آن کدام است؟

به‌ موجب ماده ۶۸۴ قانون مدنی، ضمان عقدی است که طی آن دین موجود بدهکار به عهده ضامن منتقل می‌شود. اثر طبیعی آن نقل ذمه است؛ یعنی طلبکار از این پس به ضامن رجوع می‌کند.

آیا با ضمان، بدهکار اصلی همیشه بری می‌شود؟

در عقد ضمان مدنی بلی، اصل بر برائت مضمون‌عنه است. فقط اگر صریحا تضامن یا ضم ذمه شرط شده باشد، بدهکار در کنار ضامن همچنان مسئول می‌ماند.

ضامن تا چه میزان مسئول است؛ خسارات و هزینه‌ها هم شامل می‌شود؟

حدود مسئولیت تابع متن ضمان است: اصل دین و هرچه صریحا به‌ عنوان توابع (خسارت تاخیر، هزینه دادرسی، وجه‌التزام) ذکر شده باشد. در ابهام، تفسیر معمولا به نفع ضامن و مضیق است.

آیا می‌توان دین آینده یا احتمالی را ضمانت کرد؟

در قالب عقد ضمان ناقل ذمه خیر، چون دین هنوز بر ذمه مستقر نشده است. برای دیون آتی از تضمین یا تعهد تضامنی مستقل با سقف و مدت مشخص استفاده می‌شود.

ضامن پس از پرداخت چگونه به بدهکار رجوع می‌کند و چه ادله‌ای لازم است؟

با اذن قبلی بدهکار، رجوع مستقیم و در حدود پرداخت ممکن است و ضامن قائم‌مقام طلبکار می‌شود. باید رسید پرداخت، سند ضمان و ترجیحا اذن کتبی یا انتقال وثایق را ارائه کنم.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۳ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا