کیفری (جرائم)

اوتانازی در ماده ۳۶۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲

ماده ۳۶۵ قانون مجازات اسلامی

در قتل و سایر جنایات عمدی مجنی علیه می تواند پس از وقوع جنایت و پیش از فوت از حق قصاص گذشت کرده یا مصالحه نماید و اولیای دم و وارثان نمی توانند پس از فوت او حسب مورد مطالبه قصاص یا دیه نمایند لکن مرتکب به تعزیر مقرر در کناب پنجم تعزیرات محکوم می شود.

(به فرانسوی: euthanasie، به انگلیسی: euthanasia)، هومرگ یا مَرگیاری، که در زبان یونانی به‌معنی «مرگِ خوب» است، یا بِه‌مرگ یا بِه‌مرگی، در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. کسانی که در شرایط این نوع از مرگ قرار دارند، بیشتر بیماران لاعلاج هستند یا کسانی‌که از یک بیماری شدید روانی (اختلال افسردگی اساسی و…) رنج می‌برند و با رضایت خود، از افرادی مثل پزشکان معالج یا پرستاران یا افراد خانوادهٔ خود بخواهند که به آن‌ها در مردن کمک کنند.

در زبان فارسی به آن «خوش‌میری»، «مرگ آسان»، «بِه‌مرگی»، «بِه‌مرگ»، «مرگ شیرین»، «مرگ باوقار»، «با وقار مردن»، «مرگ موقّرانه»، «مرگ خودخواسته» یا «مرگ بدون بی‌حرمتی» نیز گفته شده‌است. دستگاه اوتانازی (هومرگ) به انگلیسی Euthanasia device، وسیله‌ای است که به انسان اجازه می‌دهد با تحمل کم‌ترین درد ممکن خود را بکشد. این دستگاه به افرادی که بیماری لاعلاج دارند، کمک می‌کند تا به صورت داوطلبانه و بدون تحمل دردهای مضمن و سخت، به زندگی خود به شکل اوتانازی (هومرگ) پایان دهند. افرادی که مایل به هومرگ یا اوتانازی هستند هم می‌توانند خود از این دستگاه استفاده و آن را راه اندازی کنند، و هم می‌توانند با کمک گرفتن از شخص دیگری، مثلاً یک پزشک، از آن استفاده کنند که در صورت دوم به آن خودکشی کمکی یا assisted suicide گفته می‌شود. همواره بحث و جدل دربارهٔ مسائل اخلاقی هومرگ و استفاده از دستگاه هومرگ وجود داشته و دارد.

روش‌های اوتانازی

روند درمان یک بیمار، قطع سِرُم و تغذیه وریدی، قطع اکسیژن، جلوگیری از دیالیز و جداکردن فرد از دستگاه‌های حمایتی ارگان‌های حیاتی، همچنین دادن داروهای مسکن با دوز بالا، که موجب کاهش هوشیاری و تسریع مرگ می‌شوند، از روش‌های اتانازی به حساب می‌آیند. برداشت‌های متفاوت از مفهوم هومرگ (اتانازی) وجود دارد. مثلاً در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم می‌کند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری می‌رود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاه‌های حمایتی، نمونه‌هایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام می‌شوند. بدین ترتیب جداکردن بیمار مرگ مغزی از دستگاه‌های حمایتی نیز از نظر بسیاری «اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعّال» به‌شمار می‌آید.

اوتانازی (هومرگ) کودکان

نوعی اوتانازی ناخواسته که بر روی کودکانی که به نوعی بیماری لاعلاج جسمی و روحی که می‌بایست تا آخر عمر متحمل درد و مشقت زیاد شوند، انجام می‌شود. اِریک کودیش و دانیِل اِی بیلز این عمل را با عمل کودک کشی مقایسه کرده‌اند. کودیش می‌گوید: «این نظر مهم که یک استاندارد پذیرفته شده درباره کودک کشی وجود دارد، ایجاب می‌کند تا در مقابل چنین امری ایستادگی شود.» دیگرانی همچون جوزِف فلیچِر، بنیان‌گذار مکتب اخلاقی اخلاق موقعیتی (Situational Ethics)، که طرفدار اوتانازی نیز هست اعتقاد دارد باید کودک کشی در مواردی که کودک با بیماری مادرزادی متولد می‌شود، آزاد باشد.

وی عقیده دارد بر خلاف آنکه کودک کشی گاهی توسط افراد بیمار و مجرم صورت می‌گیرد، اما اوتانازی کودکان در واقع عملی انسانی است؛ شاخه‌ای از سقط جنین که منطقی و پذیرفته شده است. جاکوب ام اپل، اخلاق زیستی دان آمریکایی پا را از این هم فراتر می‌گذارد و معتقد است زمانی که صحبت از بیماری و رنج کودک در میان باشد، حتی اجازه پدر و مادر هم برای انجام این کار الزامی نیست.

در کشورها در بسیاری از این کشورها، کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کاملاً بررسی کند. سوئیس با تصویب قانون مربوطه در سال ۱۹۴۲، به عنوان نخستین کشور صادرکننده اجازه اتانازی است. در این کشور امکان اتانازی حتی برای افراد خارجی نیز وجود دارد.

قوانین جامع و مدون «حق پایان دادن به زندگی» کشور هلند، در سال ۲۰۰۲ تکمیل شدند. در هلند محدودیت سنی برای اتانازی وجود ندارد. اما کودکان باید توانایی تصمیم‌گیری منطقی داشته و در حال گذراندن مراحل پایانی بیماری لاعلاج باشند. والدین کودکان زیر ۱۸ سال هم باید رسماً رضایت خود را برای اتانازی فرزندشان اعلام کنند.

در دیگر کشورها مانند لوکزامبورگ، کلمبیا و چند ایالت از ایالات متحده آمریکا شامل اورگن، واشینگتن، مونتانا و کالیفرنیا، ورمانت و کلرادو اتانازی به روش غیرمستقیم قانونی است.

در استرالیا بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ اتانازی در ایالت قلمرو شمالی قانونی بود. در سال ۲۰۱۷ پس از بحث‌های بسیار، امکان انجام مرگ خود خواسته در ایالت ویکتوریا قانونی شد. با این وجود، انجام چنین کاری بستگی به این دارد که شخص به بیماری لاعلاجی مبتلا باشد. مجمع پزشکی استرالیا به شدت با مرگ خود خواسته مخالف است. زیرا از دید آنان، چنین عملی با اخلاقیات پزشکی ناسازگار است. استان کِبـِک کانادا نیز از سال ۲۰۱۶ امکان اتانازی را فراهم کرد.

در سوئد اگر پزشک، نیاز مرگ آرام فردی را تأیید کند مرگ آرام قانونی است. برای نمونه اگر بیمار در مراحل پایانی زندگی باشد یا تزریق دارو به بیمار بی‌فایده و دردآور باشد.

دسامبر ۲۰۱۳ مجلس سنای بلژیک قانون «قتل از روی ترحم» برای کودکان با بیماری‌های لاعلاج را تأیید کرد. بلژیک نخستین کشوری است که اقدام به برداشتن محدودیت سنی برای کمک به مرگ بیماران لاعلاج کرده است. اما لایحه دارای چند شرط است: بیماران باید آگاهانه در این مورد تصمیم بگیرند و معنی قتل از روی ترحم را درک کنند. تقاضای آنها باید مورد تأیید والدین و گروه پزشکی قرار گیرد بیماری باید لاعلاج باشد و هیچ درمانی برای کاهش درد و ناراحتی بیماری وجود نداشته باشد بلژیک در ۲۰۰۲، قانون قتل از روی ترحم را برای افراد بالای ۱۸ سال مبتلا به بیماری‌های لاعلاج، تصویب کرده بود.

از هومرگ یا اوتانازی یکی از مشهورترین سوابق اتانازی در جریان جنگ دوم جهانی دیده شده‌است. در ۱۹۳۹ میلادی، آلمان نازی یک اتانازی غیرداوطلبانه و سری را طراحی نمود. در این طرح – عملیات T۴ – کودکان زیر ۳ سال که دارای عقب ماندگی ذهنی یا نقص عضو یا ناتوانی جسمی اساسی بودند کشته شدند. این طرح بعدها شامل کودکان بزرگتر و بزرگسالان نیز گردید. بیماران روانی تیمارستان‌های آلمان و اتریش به همین جهت به ۶ اردوگاه مرگ منتقل می‌شدند. برنامه T۴ پس از آن به اردوگاه‌های کار و بازداشتگاه‌های اسرا نیز سرایت کرد بنحوی که زندانیانی که بشدت بیمار بودند در این برنامه قرار می‌گرفتند. نمونه‌ای دیگر در دهه اخیر، پیر جورجیو ولبی یک نویسنده ایتالیایی بود که به خاطر وخامت اوضاع بیماری‌اش اقدام به اتانازی کرد. اما کلیسای ایتالیا اجازه نداده بود برای او مراسم مذهبی بگیرند و این مسئله طرفداران اتانازی را ناراحت کرده بود.

دیدگاه‌ های اوتانازی

اوتانازی موافقان هومرگ (اتانازی) از آن با تعابیر مرگ تسهیل‌شده، مرگ با شرافت، مرگ در آرامش و… نام می‌برند.

مخالفان اوتانازی مخالفان اخلاقی هومرگ (اتانازی)، با قانونی شدن هومرگ (اتانازی) و رواج آن، انگیزه درمان برخی بیماری‌ها از بین خواهد رفت و جلوی پیشرفت علم پزشکی گرفته خواهد شد، از همه مهم‌تر نگهداری سالمندان برای افراد و بستگان آن‌ها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بیمار به پزشک به علت ترس بیمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اتانازی، از بین خواهد رفت؛ بنابراین دیگر نمی‌توان با خیال راحت به هیچ بیمارستانی پا گذاشت.

در ادیان عقیده مشترک بسیاری از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، اسلام و یهودیت این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختی‌های آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید به‌طور طبیعی طی شود. اوتانازی در اسلام در مقاله‌ای از احمدرضا بسیج از منظر اسلام، بیمار اگر دین‌دار و مؤمن باشد، تحمّل درد و رنج و صبر و بردباری در برابر آن، موجب بخشش گناهان و تزکیهٔ نفس و تخفیف مجازات یا افزایش درجات و رسیدن به ثواب‌های بیشتر اخروی می‌شود و اگر غیر مؤمن باشد چه بسا درد و رنج موجب گردد از رفتار و زندگی گذشتهٔ خود پشیمان شده و توبه کند و با حال ایمان از دنیا برود.

اوتانازی در مسیحیت یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌هایی که مطرح شده، موضوعی که در فضای رسانه‌ای محافظه‌کار اروپا، طرح آن جسارت خاصی می‌خواست، این ادعاست که پاپ ژان پل دوم رهبر پیشین کلیسای کاتولیک که مخالف اصلی اتانازی بود خود درخواست به‌مرگی کرده‌است.

تنها مدرک مدعیان اتانازی کردن پاپ، فیلم و نگارههایی است که در آن مشخص است که بر خلاف معمول، برای پاپ لوله تغذیه بینی-معده گذاشته نشده‌است. دو سال پس از مرگ پاپ، در سال ۲۰۰۷ میلادی، پزشک ایتالیایی متخصص بیهوشی و از طرفداران اتانازی ادعا کرد که با بررسی‌های فیلم‌های مربوط به آخرین روزهای زندگی پاپ کاملاً مشخص است که پاپ در آخرین روزهای عمر خود به علت پیشرفت بیماری پارکینسون، توانایی بلع نداشته و کاهش وزن شدیدی داشته‌است و اقدامات درمانی‌ای که روی پاپ ژان پل‌دوم انجام می‌شده برای مراقبت و زنده‌نگه‌داشتن او کافی نبوده‌است. این پزشک ادعا کرد احتمالاً پاپ از این موضوع آگاه بوده و تیم پزشکی وی آگاهانه زمینه مرگ او را فراهم کرده‌اند. اگرچه در ۳ روز آخر پزشکان برای پاپ لوله بینی گذاشتند اما زمانی بود که به نظر بسیاری از متخصصان، دیگر دیر شده بود.

این موضوع می‌توانست یک اختلاف‌نظر پزشکی باشد ولی انتشار آخرین کلمات پاپ در رسانه‌ها که گفته بود «بگذارید بروم به خانه پدر» باعث شد تا این پزشک ادعای بزرگ خود را مطرح کند. وی نتیجه می‌گیرد که پاپ عملاً با اجازه‌ندادن به استفاده از اقدامات درمانی لازم درخواست اتانازی کرده بود و این جمله نیز می‌تواند احتمال درخواست آن را از طرف پاپ تقویت کند.

واتیکان به شدت این ادعا را رد کرد و آن را هیاهوی رسانه‌ای برای گیج کردن مردم خواند. پزشک ویژه نیز اعلام کرد که پزشک مزبور به مدارک پزشکی پاپ دسترسی نداشته و ادعاهای او براساس بعضی تصاویر ویدیویی بوده که به هیچ وجه نمی‌تواند برای اظهارنظر کافی باشد و درحد حدس و گمان است و جمله پاپ تنها یک دعای عرفانی بوده‌است. پاپ بندیکت شانزدهم گفت: «اقدامات درمانی خاص مثل تغذیه وریدی و تغذیه از طریق لوله هم نوعی روش درمانی معمولی محسوب می‌شوند و قطع آن‌ها اتانازی به حساب می‌آید که یک گناه نابخشودنی است»

از مباحث اخلاقی به نظر می‌رسد قانون‌گذار ایرانی با وضع مادۀ ۳۶۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ عامل اتانازی را همچنان همسنگ دیگر قاتلان مستوجب قصاص می‌داند. از آنجایی که در اتانازی یا قتل ترحم‌آمیز داوطلبانه، رضایت شخص به قتل خود از جانب دیگری، شالودۀ بحث را تشکیل می‌دهد، این پدیده در میان فقها بحث‌برانگیزتر وانمود می‌کند. لذا فقهایی که حق قصاص را اولاً و بالذات از آنِ مجنی‌علیه می‌دانند، رضایت وی را در سقوط قصاص معتبر می‌دانند.

در مقابل فقهایی که حق قصاص را اولاً و بالذات از آن ورثۀ مقتول می‌پندارند، طبیعتاً رضایت مجنی‌علیه را قبل از مرگ او کأن لم‌یکن تلقی نموده و قتل این شخص را حتی با وجود رضایت وی، مستوجب قصاص می‌دانند. النهایه این که با بررسی کتب فقها و کنکاش در ادلۀ موافقان و مخالفان آن‌ها به این نتیجه می‌رسیم که ضمن تمییز بین حکم تکلیفی و وضعی مسئله، اذن شخص به قتل خویش در واقع مانع به وجود آمدن حق قصاص می‌شود، به طوری که با وجود این اذن، مجنی‌علیه و یا اولیای دم وی هیچ گونه حقی برای استیفای قصاص نخواهند داشت. لذا هیچ یک از ادلۀ مخالفان اتانازی را از آن‌چنان قدرت و مبنایی برخوردار نمی‌بینیم که بتوان به پشتوانۀ آن حکم به قصاص عامل اتانازی صادر نمود.

(اتانازی فعال و داوطلبانه) بر مبنای رضایت مجنی علیه قتل عمد نبوده و موجب ماده ۳۶۶ ق.م. اسلامی مجازات کمتری در پی خواهد داشت. در مقابل اتانازی غیرفعال که عموماً عنصر مادی آن با ترک فعل مسبوق به قانون یا قرداد همراه مشمول ماده ۲۹۶ این قانون و بند ۲ ماده واحد قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومان و رفع مخاطرات جانی می شود که به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهند شد. در پایان پیشنهاد می شود براساس اصول کلی، مواد قانون مجازات اسلامی و ماده واحده قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومان و رفع خطرات جانی می توان به جرم انگاری این عمل اقدام کرد و قانون گذار با توجه به مبانی انصاف و عدالت، مجازات کمتری را برای این مجرمان نسبت به قاتلان با انگیزه شرارت مدنظر قرار دهد.

بنابراین شایسته است که قانون‌گذار ما با توجه به پشتوانۀ غنی فقهی در این زمینه و لزوم برخورد افتراقی این افراد با دیگر قاتلان در قوانین مربوطه، بازنگری جامع، تخصصی‌تر و کارآمدتری نماید.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا