
تعریف و انواع وصیت
وصیت عمل حقوقی است که به موجب آن وصیت کننده (موصی) به طور مستقیم یا بواسطۀ دیگری در اموال یا حقوق خود برای بعد از مرگ تصرف می کند.
در همین جا لازم است اشاره شود عناصر وصیت عبارتند از:
- موصی: یعنی وصیت کننده
- موصی له: کسی که از وصیت استفاده می کند.
- موصی به: چیزی که به عنوان وصیت پرداخت می شود.
- وصی: کسی که به وصیت عمل می کند.
بدیهی است موصی به کسی گفته می شود که اقدام به وصیت تملیکی یا عهدی می کند و داشتن اهلیت که شامل بلوغ، عقل، اختیار، رشد، افلاس و ورشکستگی و مستی و بیهوشی است، شرط شده است.
منظور از موصی له کسی است که به وسیله وصیت تملیکی مالی به او واگذار می شود. موصی له نیز باید واجد دو شرط باشد تا وصیت صحیح و نافذ باشد؛ یکی موجود بودن در هنگام وصیت و دوم اهلیت تملک داشتن.
موصی به عبارت از مالی است که مورد وصیت قرار می گیرد و آن ممکن است عین باشد یا منفعت و یا حق، کلی باشد یا شخصی و امثال اینها. وصی در لغت به معنای سرپرست شرعی و عامل به وصیت است.
البته وصیت می تواند چهره های گوناگونی داشته باشد و لذا ممکن است وصیت کننده مالی را به کسی ببخشد و یا دیگری را از پرداخت دین و بدهی معاف کند و یا در امور خیریه مانند رسیدگی به امور ایتام سفارشی داشته باشد.
بر اساس قانون مدنی وصیت به دو قسم تقسیم می گردد که ذیلا به توصیف آنها پرداخته می شود.
وصیت تملیکی
گاهی شخصی مال یا منفعتی از مال خویش را در وصیتنامه خود برای دیگری وصیت می کند، که به این نوع وصیت تملیکی می گویند.
در واقع، این نوع وصیت عمل حقوقی مجانی یا باصطلاح حقوقی غیر معوض است که اموال شخص متوفی پس از فوتش، به تملک دیگری در میآید، لیکن در هر صورت این تملیک با قبول وصیت شونده در پی فوت وصیت کننده تحقق می یابد، گرچه در وصیت بر افراد نامحدود و غیر محصور قبول آنها شرط نیست.
نکته حائز اهمیت اینکه؛ قبول موصی له قبل از فوت موصی مؤثر نیست، زیرا موصی می تواند از وصیت خود منصرف شود، لیکن چنانچه موصی له وصیت را بعد از فوت موصی قبول کند و موضوع وصیت را قبض (تصرف) کند، دیگر نمی تواند وصیت را رد کند و بعبارت دیگر، تملک موضوع وصیت تحقق می یابد.
وصیت عهدی
گاهی شخص وصیتکننده از شخصی میخواهد تا عملی را برایش انجام دهد مثلا وصیت میکند که بعد از مرگش بعضی از اموالش را وقف کند یا بدهیهای وی را پرداخت کند این نوع وصیت در اصطلاح حقوق وصیت عهدی خوانده میشود.
کسی که مجری انجام وصیت قرار میگیرد در زمان زنده بودن وصیت کننده میتواند با این وصیت مخالفت کند و نپذیرد اما پس از مرگ وی، مجری باید به انجام آنچه که موضوع وصیت متوفی بوده عمل کند.
به طور مثال ممکن است شخصی از وصی بخواهد یکصد میلیون به فلانی و خانه اش را به همسرش و یک حج نیابتی برای وی انجام دهند.
بدیهی است این امکان وجود دارد که در زمان حیات موصی بلحاظ موانعی مانند خطر جانی نسبت به سفر حج مخالفت شود، لیکن بدون تردید بعد از فوت وی، باید پس از رفع مانع به موضوع وصیت عمل شود.
شرایط صحت وصیت
از جهت شرایط صحت وصیت نامه به دو دسته ذیل تقسیم می شود:
وصیت کتبی:
کتبی بودن مطالب مندرج در وصیت نامه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا از آنجاییکه آخرین نوشته (وصیت کننده) به عنوان آخرین اراده وی تلقی می شود، لهذا جهت اطمینان خاطر موصی له (کسیکه بنفع او وصیت شده) ضمن اینکه قانونگذار اختیار هرگونه تغییری را داده، به همین جهت از نظر قانونی وصیت شفاهی قابلیت استناد ندارد.
وصیت شفاهی:
این نوع وصیت به آن دسته ای اطلاق می شود که در موارد اضطراری مانند جنگ و زلزله نمیتوان تشریفات نوشتن وصیت نامه را رعایت کرد، و بدین جهت در حضور دو شاهد بهطور شفاهی بعمل می آید، مشروط بر اینکه یکی از شاهدان مفاد وصیتنامه را با تاریخ روز، ماه و سال تنظیم کند و به امضای حاضران برساند.
البته اگر وصیتکننده تا زمان عادی شدن شرایط در قید حیات باشد، باید وصیت نامهی خویش را با تشریفات صحیح قانونی تنظیم کند.
بنابراین ممکن است شخصی شفاها وصیت کند و وراث هم به وصیت او عمل کنند، لیکن چنانچه بین آنها اختلافی وجود داشته باشد، برای اثبات آن در دادگاه با مشکل روبرو خواهند شد.
نا گفته نماند که موصی میتواند در هر شرایطی از وصیت خود برگردد و وصیت دومی بعد از وصیت اول خود صادر کند، در این صورت وصیت دوم مورد پذیرش است و به اجرا درمیآید.
شرایط طرفین وصیت
الف) شرایط موصی:
وصیت کننده باید دارای پنج شرط باشد که عبارتند از:
- بلوغ
- عقل
- اختیار
- رشد
- عدم خودکشی.
به عبارت دیگر، وصیتکننده باید اهلیت داشته و مجاز به تصرف در اموال خود باشد، لذا وصیت کودک، فرد دیوانه، مست و کسی که مجبور شده باشد و نیز محجوری که از تصرف در اموالش ممنوع است، صحیح نیست.
ب) شرایط وصی:
وصی یا به عبارتی شخص اجرا کننده وصیت باید بالغ، مسلمان و قابل اطمینان باشد؛ بنابراین، وصیت به نابالغ، دیوانه و کافر صحیح نیست.
ضمنا همین که وصی مورد اعتماد باشد، کافی است گرچه احتیاط آن است که عادل باشد.
از جمله شرایط دیگر اینکه، اگر وصی وصیت را بپذیرد و تا زمان مرگ وصیتکننده آن را رد نکند یا اگر رد کرد، به اطلاع او نرساند، اجرای وصیت بر وی واجب است، لیکن اگر وصی پس از مرگ وصیتکننده از وصیت اطلاع یابد، حق رد آن را ندارد و باید آن را اجرا کند.
اقسام وصیت نامه
گاهی پیش می آید که شخص وصیتکننده، گفتههای خود خطاب به ورثه را بر ورقهای از کاغذ با دستخط خودش مینویسد و از چند معتمد محل نیز میخواهد تا زیر آن را امضا کنند که به آن وصیتنامه عادی می گویند.
البته اگر ورثه صحت و درستی آن را تایید کنند، معمولا در مراجع رسمی پذیرفته میشود، لیکن از لحاظ اصولی نوشتن وصیت نامه به سه طریق زیر انجام می شود:
الف) وصیت نامه خودنوشت
وصیت نامه خودنوشت به خط وصیتکننده است و دارای تاریخ به روز، ماه و سال به همراه امضای وصیتکننده است.
لازم بذکر است به لحاظ پنهان نگاه داشتن وصیت نامه و نیز به جهت تن ندادن به هزینه های محضر، برخی این نوع وصیت را ترجیح می دهند، در حالی که ممکن است به دلیل نداشتن اطلاعات حقوقی و در اثر اشتباهات قانونی، موارد خلاف مقررات در متن وصیتنامه درج شوند.
به عنوان مثال، فردی که قصد نوشتن وصیتنامه خودنوشت را دارد و بر اساس آن، میخواهد یکی از فرزندانش را از ارث محروم کند، با نوشتن چنین وصیتنامهای، بدون دارا بودن اطلاعات حقوقی مورد نیاز در این زمینه، تصور میکند که اموالش در زمان پس از فوت، به طریق دلخواه و مورد نظر به وراثش منتقل شده و فرزند محروم از ارث البته به تصور خودش، هیچ بهره و سهمی از این اموال نخواهد برد.
لیکن باید بدانیم بر اساس ماده ۸۴۳ قانون مدنی: وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست؛ مگر به اجازه وراث و اگر بعضی از ورثه اجازه دهد، فقط نسبت به سهم او نافذ است.
با این توصیف، افراد تنها میتوانند تا میزان یک سوم از اموال خود را وصیت کنند و در صورت وصیت بر بیش از آن، نیاز به تایید وتنفیذ وراث می باشد.
بر این اساس، دو سوم باقیمانده اموال، طبق قانون ارث بین وراث تقسیم میشود؛ زیرا کسی نمیتواند در وصیتنامه خود، وراث خود را از ارث محروم کند، مگر اینکه در زمان حیات، تکلیف اموال خود را مشخص کرده باشد.
ب) وصیتنامه سری
وصیت نامه سری، وصیتی است که توسط موصی امضاء و لاک مهر می شود و در اداره ثبت محل اقامت او یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین شده است، به امانت گذارده می شود؛ بنابراین چنین مواردی مخلوطی از وصیتنامه رسمی و خود نوشت است.
لیکن برخلاف وصیت خودنوشت به خط هرکسی میتواند باشد اما به طور مسلم باید به امضای شخص وصیتکننده برسد و طبق قانون باید به اداره ثبت محل اقامت وصیتکننده یا در مکانی که آییننامه مذکور تعیین کرده تحویل داده شود.
البته طبق قوانین امور حسبی، شخص بیسواد نمیتواند وصیتنامهی سری تنظیم کند.
ج) وصیتنامه رسمی
بهترین نوع وصیتنامه، وصیتنامه رسمی است؛ زیرا امکان دخل و تصرف و جعل در آن وجود ندارد.
به علاوه با ثبت این نوع از وصیت در دفاتر اسناد رسمی، نگرانیهای ناشی از گم شدن، تحریف شدن و از بین بردن وصیتنامه از بین میرود و اراده وصیتکننده از خطرات و وقوع حوادث مصون میماند.
وصیتنامه رسمی، سندی رسمی و لازمالاجرا به شمار میرود و مفاد آن خواه ناظر به اموال منقول باشد و خواه ناظر به اموال غیرمنقول، بدون نیاز به حکم دادگاه، قابل اجرا است و اسناد عادی تاب مقاومت در مقابل اسناد رسمی را ندارند.
به عنوان مثال، دادگاهی که گواهی حصر وارثت را صادر میکند، به موضوع صحت اصالت سند و نیز رعایت تشریفات و سایر امور لازم درباره وصیتنامه عادی، به نحوی که در قانون امور حسبی و سایر قوانین مقرر شده است، وارد نشده و رسیدگی نمیکند و فقط مراتب ارائه وصیت مزبور را در گواهی حصر وراثت ذکر میکند و چنانچه از حیث ثلث و مازاد بر آن اختلافی وجود نداشته نباشد، وصیتنامه بدون هیچگونه منعی قابل اجرا خواهد بود.
موضوع وصیت نامه
موردی که به آن وصیت می شود باید دارای شرایط ذیل باشد:
- جایز باشد.
- دارای منفعت حلال باشد.
- از ملک شخص وصیتکننده باشد یعنی وصیتکننده باید مالک آن چیزی باشد که وصیت میکند؛ بنابراین اگر فردی نسبت به اموال دیگران وصیت کند، صحیح نیست، اگرچه مالک آنها نیز اجازه بدهد.
- آنچه وصیت می شود باید قابلیت نقل و انتقال و معامله داشته باشد، لهذا طبق این قاعده نمیتوان اموال عمومی و موقوفه را مورد وصیت قرار داد.
- مالی را که در آینده به وجود میآید میتوان وصیت نمود؛ مثلا سود سپرده ای را که در آینده پرداخت میشود، وصیت کرد.
- در زمان اجرای وصیت، باید توجه داشت بعضی از واجبات مانند حج واجب و بدهکاری موصی همچون خمس و زکات، باید از اصل مال پرداخت شود.
- هنگام تنظیم وصیت نامه، وصیت کننده نمیتواند وراث را از همه ارث محروم کند یا تمام اموال خود را به یک نفر ببخشد و یا یک یا چند نفر از وراث خود را از ارث محروم کند و الا وصیت نامه وی فقط تا ثلث اموالش صحیح و نافذ است.
بنابراین وصیت متوفی تنها تا میزان یک سوم اموال نافذ بوده و اگر متوفی بیشتر از یک سوم اموالش را وصیت کرده باشد، در آن صورت، اجرای وصیت نیاز به اجازه وراث دارد.
سؤالات متداول
پرسش: یکی از مسائلی که ممکن است بعد از فوت شخصی پیش آید این است که، وراث وصیتنامه خودنوشت را انکار میکنند، در اینصورت چه باید کرد؟
پاسخ: برای رسیدگی به این ادعا باید به دادگاه حقوقی مراجعه و رسیدگی به آن باید با تشریفات صورت گیرد.
پرسش: در پاره ای موارد مشاهده شده که اشخاص نمیتوانند دیون و طلبهای خویش را در زمان حیات خود پرداخت یا مطالبه کنند یا تمایل به انجام کاری داشتهاند که قسمتی از آن را در زمان حیات انجام دادهاند و بخشی از آن با فوت آنها ناتمام مانده است، در اینخصوص وراث با چه تکلیفی مواجه اند؟
پاسخ: در این ارتباط ماده ۸۶۸ قانون مدنی مقرر می دارد:
مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمیشود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته؛ لهذا از آنحاییکه وراث، قائممقام متوفی در امور مالی او هستند و بنابراین حق تصرف فوری در ترکه را ندارند، بلکه در ابتدا مسئولیت اداره و نگهداری ترکه و پرداخت دیون متوفی و انجام تکالیف قانونی دیگری را بهعهده دارند که بعد از انجام این تشریفات، آنگاه نوبت به تقسیم ترکه بین ورثه میرسد.
پرسش: انجام چه تعهداتی از ترکه متوفی الزامی است؟
پاسخ: این تعهدات عبارتند از:
- مهمترین وظیفه پرداخت هزینه کفن و دفن خود متوفی به اندازه متعارف است.
- اگر فردی یا افرادی از متوفی طلب داشته و در ازای این طلب از وی، وثیقه یا حق رهنی گرفته باشند، با فوت بدهکار میتوانند بدهی خود را از محل وثیقه یا رهن وصول کرده و از این جهت بر همه بستانکاران و طلبکاران دارای حق تقدم هستند.
- پرداخت حقوق و دستمزد افراد در خدمت متوفی است، حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت، حقوق خدمتگزاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت و دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد میگیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت جزو دیون فوری است که باید از اموال متوفی پرداخت شود.
- طلب اشخاصی است که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به میزانی که متوفی از جهت ولایت یا قیمومت مدیون شده است؛ این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که مرگ در دوره قیمومت یا ولایت یا در ظرف یکسال بعد از آن واقع شده باشد.
- متعاقبا نوبت به طلب پزشک و دارو فروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانوادهاش در ظرف سال قبل از فوت رسیده است، می رسد و بعد از آن اگر متوفی مرد باشد، نوبت به پرداخت نفقه و مهریه همسرش می رسد.
- سپس نوبت به بستانکاران عادی میرسد تا طلب آنها از محل ترکه متوفی پرداخت شود و با پرداخت این قسمت، دیگر ما ترک متوفی صاف شده و بدهی بر گردن او نیست.
- النهایه، نوبت به اجرای وصیت متوفی میرسد و اگر چیزی از اموال متوفی باقی مانده باشد، آنگاه براساس سهم الارث، بین ورثه تقسیم میشود.
پرسش: اگر اموال متوفی برای پرداخت همه دیون و بدهیهای وی، کافی نبود، تکلیف ورثه چیست؟
پاسخ: در جواب ماده ۲۲۶ قانون امور حسبی مقرر می دارد: ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه برای ادای تمام دیون کافی نباشد، ترکه مابین تمام بستانکاران به نسبت طلب آنها تقسیم میشود.
بنابراین ورثه متوفی حق دارند تا یک ماه پس از فوت متوفی، ترکه را رد کنند، در اینصورت در برابر کمی یا زیادی اموال و جوابگویی آن در برابر بدهیها مسئولیتی ندارند.
اما اگر ترکه را قبول کنند یا در مدت زمان قانونی یک ماه از تاریخ فوت، آن را رد نکنند در این صورت دارای مسئولیتهایی هستند که قانون برای آنها مقرر کرده است.
پرسش: در صورت قبول ترکه میزان سهم هریک از وراث، چگونه تعیین می شود؟
پاسخ: در اینصورت هریک مسئول ادای تمام دیون به نسبت سهم خود خواهند بود، مگر اینکه وراث ثابت کنند دیون متوفی زاید بر ترکه بوده و در واقع بار اثبات اینکه ترکه جوابگوی بدهیها نیست بهعهده آنان قرار میگیرد و در فرضی که نتوانند این امر را ثابت کنند، باید تمام دیون را به نسبت سهم خود از اموال خودشان پرداخت کنند.
در این زمینه، وکلا و متخصصین حقوقی بنیاد وکلا به متقاضیان مشاوره آنلاین یا تلفنی میدهند و به آنها در انتخاب وکیل کمک میکنند.