
مهریه به مالی گفته میشود که مرد در هنگام وقوع عقد نکاح به همسر خود میپردازد یا مکلف به پرداخت آن میشود.
مهر مالی است که به هنگام عقد نکاح براساس ضوابط شرع و عرف و عادت از طرف مرد به زن پرداخت میگردد و صداق – صداقیه، کابین و قرض هم نامیده میشود.
مهر عندالمطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح زوجه مالک مهر میشود و این مالکیت نسبت به نصف مهر مستقر و در نیمی دیگر متزلزل است.
معنای لغوی مهریه
اصل این لغت، سامی مشتق از کلمه «موهار» به معنی قیمت و بهای زن است. این کلمه از زبان عبری به عربی منتقل شده و به کلمه «مهر» تغییر یافته است.
کلماتی مانند «صداق»، «صدقه»، «نافجۀ»، «کابین»، «دست پیمان» نیز به معنای «مهر» آمده است.
به محض انعقاد عقد، کل مهر، ملک زن می شود و مانند هر مالکی، هر تصرفی که مایل باشد می تواند در ملکش داشته باشد.
مالکیت زن بر مهر ارتباطی به اینکه رابطه زناشویی انجام شده باشد یا نه، ندارد، همین که گفت “قبلت” می تواند مهرش را بگیرد.
مالکیت زن بر نصف مهر در دو مورد منحل میشود:
- اگر قبل از وقوع رابطه زناشویی، طلاق واقع شود، چنانچه کل مهر به زوجه تسلیم شده باشد، باید نصفش را پس دهد.
- اگرنکاح از جانب زن فسخ شود وعامل فسخ، عنن یعنی ناتوانی جنسی مرد باشد، مالکیت زن برنصف مهر منحل میشود.
ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی اشعار میدارد: “هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.”
شرایط مهر
- اولا_ مهر مال است، چون مال را می توان توقیف کرد، وصول کرد، اعضای بدن مال نیست، اگر اعضای بدن مهر باشد، مهریه باطل است؛ هر مهری که مال نباشد باطل است.
- ثانیا_ قابل تملک بین اشخاص باشد، مهر باید چیزی باشد که از شوهر به زن قابل انتقال است.
ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی مقرر می دارد: “هرچیزی را که مالیت داشته باشد و قابل تملک نیز باشد را می توان مهر قرار داد.”
ماده ۱۰۷۹ ق مدنی: “مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.”؛ علم تفصیلی طرفین لازم نیست، علم اجمالی کافی است.
ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی: “تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است.”
مقدار مهر توافقی است ولی اصل مهر حکم قانون است.
مهر حداقل و حداکثر ندارد؛ اصل بر این است که باید مهری وجود داشته باشد. حداقل مقداری است که مال بودن بر آن صدق کند.
مهریه در نکاح دائم اگر منظور نشود خللی به اصل عقد وارد نمی کند اما در نکاح موقت حتما باید مهر قید شود در غیر اینصورت عقد باطل است.
مهر المسمی، یا عندالمطالبه و یا عندالاستطاعه است.
عندالاستطاعه یعنی مهر به گردن مرد می باشد ولی شرط میکند که هر وقت استطاعت مالی داشت مهر را پرداخت کند و اگر شرط نشود، مهر دین حال یعنی عندالمطالبه محسوب میشود.
عندالمطالبه یعنی به محض مطالبه زوجه باید مهر پرداخت شود؛ مهر اگر عندالاستطاعه باشد، زن باید استطاعت مالی شوهر را ثابت نماید.
اقسام مهر
- مهرالمسمی
- مهرالمثل
- مهرالمتعه
مهرالمسمی
مهرالمسمی، مهری است که ضمن عقد نکاح قید شده به این جهت می گوییم مهرالمسمی.
اگر وکالت دهیم مهر ما را دیگری تعیین کند، مثلا زن یا شوهر بگوید مهر را پدرت تعیین کند، باز هم مهری که او تعیین می کند، مهرالمسمی است؛ چون اراده وکیل، اراده موکل است. خانمی که اختیار تعیین مهرش را به دیگری تفیض کرده است را مفوضه المهر میگویند.
ماده ۱۰۸۹ قانون مدنی: “ممکن است اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود؛ در این صورت شوهر یا شخص ثالث می تواند مهر را هر قدر بخواهد معین کند.”
ماده ۱۰۹۸قانون مدنی: “در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته، شوهر میتواند آن را استرداد نماید.”
ماده ۱۰۹۹قانون مدنی: “درصورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است.”
مهر مسکوت همانطور که از نامش پیداست، یعنی در عقد نکاح صداق ذکر نشود. عقد ازدواج دائم با فرض عدم تعیین مهرصحیح است؛ یعنی درعقد دائم مهر شرط صحت عقد نیست.
بنابراین در عقد دائم مهر ممکن است حتی یک مهر باطل باشد، درچنین صورتی عقد صحیح و مهر باطل است.
چنانچه حرفی از مهر زده نشود در اینصورت نیز زن از مهر محروم نمیشود؛ خانمی که درباره مهرش صحبتی نشده را مفوضه البضع گویند.
مهر در نکاح موقت باید حتما لحاظ شود و یکی از ارکان صحت عقد است.
اقسام مهرالمسمی
مهر المسمی، یا عندالمطالبه و یا عندالاستطاعه است.
عندالاستطاعه یعنی مهر به گردن مرد می باشد ولی شرط می کند که هر وقت استطاعت مالی داشت مهر را پرداخت کند و اگر شرط نشود، مهر دین حال یعنی عندالمطالبه محسوب می شود.
عندالمطالبه یعنی به محض مطالبه زوجه باید مهر پرداخت شود. مهر اگر عندالاستطاعه باشد، زن باید استطاعت مالی شوهر را ثابت نماید تا بتواند آن را دریافت نماید.