انحصار وراثت

وصیت و انواع آن چیست و وصیت عهدی و تملیکی چه تفاوت‌هایی دارند؟

وصیت، تعیین تکلیف شخص نسبت به اموال یا امور وی، برای بعد از وفاتش می‌باشد.

وصیت یک عمل حقوقی است که آثار آن معلق به فوت است؛ یعنی تا زمانی که شخص در قید حیات می باشد، وصیت نمودن هیچ تاثیری بر اموال وی ندارد بلکه تاثیر وصیت وی پس از فوت شخص می باشد.

در دین اسلام به وصیت نمودن بسیار سفارش شده است و نسبت به این امر تاکید فراوانی وجود دارد و وصیت نمودن از جمله امور مستحب است.

وصیت دقیقا عملی است برای انجام دادن امری در زمان فوت شخص وصیت کننده، می‌توان وصیت را با وکالت مقایسه نمود همانطور که بیان شد وصایت مربوط به پس از فوت است ولی وکالت نیابت دادن به شخصی در زمان حیات می باشد.

در این نوشتار ابتدا به بررسی وصیت و ماهیت آن را شرح می دهیم و سپس به بیان انواع وصیت و تفاوت آنها با یکدیگر می پردازیم.

وصیت چیست و ماهیت آن کدام است؟

همانطور که بیان نمودیم وصیت نمودند یک عمل حقوقی است که شخص برای تعیین تکلیف نسبت به اموال خود پس از خود انجام می‌دهد؛ یعنی با اقدام خود، تکلیف اموال و امور خود را پس از مرگش مشخص می کند.

قبل از اینکه راجع به ماهیت وصیت سخنی به میان آوریم اطلاعات باید تفاوت عقد و ایقاع را بیان کنیم.

عقد آن عمل حقوقی است که به واسطه اراده حداقل دو طرف تشکیل می‌شود؛ یعنی به واسطه توافق طرفینی که رضایتشان با هم گره می خورد مانند خرید و فروش مانند اجاره و صلح.

به عبارت دیگر عقد توافق دو یا چند اراده است، جهت ایجاد یک اثر حقوقی ولی در مقابل ایقاع یعنی اینکه به واسطه اراده یک شخص تشکیل گردد و اراده یک شخص موجب ایجاد عمل حقوقی شود مثل طلاق یا فسخ قرارداد.

بنابراین عقد نیازمند دو اراده و ایقاع نیازمند یک اراده می باشد. تفاوت دیگری که بین عقد و ایقاع می توان بیان نمود این است که در عقد برای به وجود آمدن یک عمل حقوقی نیازمند قبول می باشیم ولی در ایقاع به محض اراده یک طرف، آن عمل حقوقی یکجانبه ایجاد می گردد و نیازمند قبول نمی باشد.

حال می خواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که آیا وصیت نوعی عقد است و یا ایقاع می باشد؟

وصیت ذاتا نه عقد می باشد و نه ایقاع بلکه وصیت قالبی است که عقود و ایقاعات مختلفی را می‌توان در آن ریخت و آثار آن عقد و یا ایقاع را برای بعد از فوت محقق کرد، اگر آنچه که در قالب وصیت ریخته می‌شود عقد باشد وصیت عقد می‌شود و نیاز به قبول دارد و اگر آنچه که در قالب وصیت ریخته می شود ایقاع باشد وصیت ایقاع می شود و نیاز به قبول ندارد برای مثال به نمونه های زیر توجه کنید:

برای مثال ابراء یک عمل حقوقی یک جانبه، یعنی یکی ایقاع می‌باشد که به واسطه آن شخص طلبکار شخص بدهکاری را می بخشد و به واسطه این عمل دین شخص بدهکار از بین می‌رود و دیگر بدهکار نیست.

همانطور که بیان شد ابرا یک ایقاع می باشد؛ یعنی به واسطه اراده طلبکار ایجاد می گردد و نیازمند قبول بدهکار نیست.

حال اگر شخصی که طلبکار است وصیت کند که بعد از فوت او مدیونش بری الذمه شود او نیز یک ایقاع را ایجاد نموده است که اثر آن، پس از فوت او حاصل می گردد.

در این مثال ماهیت وصیت صورت گرفته نوعی ایقاع است چرا که راه در قالب وصیت ریخته شده است.

زمانی که شخص وصیت می کند بعد از فوت او خانه‌اش و وقف باشد در حقیقت او اراده خود را برای ایجاد یک عقد، ضمن وصیت بیان نموده است و برای ایجاد آن عقد نیازمند قبول موقوف علیهم در وقف خاص و قبول حاکم در وقف آن هستیم؛ بنابراین وصیت به وقف نوعی از عقد می باشد نه ایقاع.

به این موضوع توجه کنید که وصیت معلق به فوت است یعنی آثار آن برای بعد از فوت حاصل می‌شود وصیت تنها عمل حقوقی است که ذاتا معلق است یعنی آثار وصیت برای بعد از فوت حاصل می شود و قبل از فوت تاثیری نخواهد داشت.

اقسام وصیت

وصیت را می‌توان از چند جهت تقسیم نمود. بر اساس ماده ۲۷۶ قانون امور حسبی وصیت نامه بر سه نوع است وصیت یا خود نوشت است یا رسمی و یا سری، اما تقسیم بندی اصلی وصیت به این شکل است:

وصیت تملیکی است و یا عهدی.

وصیت تملیکی

به معنی تملیک مال به شخصی برای بعد از فوت است شخص وصیت کننده را موصی و شخصی را که به نفع او وصیت شده است را موصی له و مالی را که مورد وصیت واقع شده موصی به می گویند.

بر اساس ماده ۸۲۶ قانون مدنی وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانا تملیک کند. بنابراین وصیت تملیکی یعنی اینکه شخصی در زمان حیات مالی از اموال خود را برای بعد از فوت خود به شخص دیگری منتقل نماید.

بنابراین اشخاص می توانند تکلیف اموال خود را پس از فوت خود تا حدودی مشخص نمایند ولی لازم به ذکر است این مسئله به صورت مطلق نمی‌باشد یعنی یک شخص توان اینکه در خصوص تمام اموال خود برای بعد از فوتش تعیین تکلیف نماید را ندارد؛ زیرا به موجب قانون هر کس می تواند تا یک سوم از اموال خود را وصیت کند و در صورتی که این میزان بیش از یک سوم باشد باید ورثه شخص آن میزان زائد در یک سوم را اجازه دهند، در غیر این صورت وصیت مازاد بر یک سوم باطل می باشد و تاثیری نخواهد داشت.

وضعیت تملیک خود به دو دسته تقسیم می شود:

  • وصیت تملیکی خاص:

وصیتی که موصی لهم (کسانی که وصیت به نفع او یا آنها شده است) آن محصور باشد (یعنی قابل شمارش و شناخته شده)، وصیت تملیکی نوعی عقد است و بدون اینکه شخصی که وصیت به نفع او شده است قبول کند، واقع نمی گردد بلکه نیازمند قبول وی می باشد.

در این رابطه ماده ۸۲۷ قانون مدنی مقرر می دارد تملیک به موجب وصیت محقق نمی‌شود، مگر با قبول موصی له، پس از فوت موصی.

طبق ظاهر ماده زمانی که وصیت را قبول می‌کند مالکیت آن مال به وی منتقل می گردد یعنی اثر وصیت و تملیک، از تاریخ قبول و محقق می شود، مگر اینکه محرز شود که شخصی که وصیت کرده است می‌خواسته مالکیت مال مورد وصیت و تمام آثار آن در فاصله فوت و قبولی هم متعلق به موصی له باشد.

در نتیجه تشخیص اراده موصی در تعیین مالکیت منافع موصی به حائز اهمیت می باشد.

  • وصیت تملیکی عام:

وصیت تملیکی عام یعنی وصیتی که موصی لهم آن غیر محصور است مانند وصیت برای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، یا وصیت بر جهت است، مثل وصیت برای ساختن مسجد یا وصیت به جهت ساختن پل.

وصیت عهدی

به موجب ماده ۸۲۶ قانون مدنی: وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور می نماید.

وصیت کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع شده است.

موصی له، مورد وصیت موصی به و کسی که به موجب وصیت عهدی ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می شود وصی نامیده می شود.

با توجه به این ماده وصیت عهدی ایجاد تعهد برای شخصی برای بعد از فوت موصی میباشد؛ یعنی شخصی برای بعد از فوت خود وصیت کند و تعهداتی را مبنی بر سرپرستی فرزندان صغیر است یا اداره امور و اموالش برعهده اشخاصی گذارد، شخص وصیت کننده را موصی و شخصی را که به واسطه این وصیت متعهد شده وصی گویند.

بنابراین باید پذیرفت که برخلاف تصور مردم مبنی بر اینکه وصیت صرفا انتقال مالی به شخص دیگری پس از فوت است ممکن است وصیت به وجود آورنده یک تعهد برای شخصی باشد که پس از فوت وصیت کننده ایجاد می گردد.

همانطور که پیش از این نیز بیان شد شخصی که از جانب موصی برای انجام برخی از امور بعد از فوت موصی تعیین می‌شود وصی نام دارد، وصی معمولا برای اداره امور و اموال فرزندان محجور موصی تعیین می‌شود در خصوص وصی باید به موارد زیر توجه نمود:

بر اساس ماده ۸۵۷ موصی میتواند برای شخص وصی ناظر نیز قرار دهد و حدود اختیارات ناظر را تعیین کند.

وسیع تعیین شده باید بر اساس وصایای موصی رفتار کند و گرنه ضامن خواهد بود یعنی مسئول جبران خسارت خواهد بود.

همچنین ممکن است منعزل گردد، مثلا بر اساس ماده ۱۱۹۱ قانون مدنی قانون ویژگی عدالت را برای وصی لازم ندانسته ولی در صورتی که او مرتکب خیانت گردد منعزل شدن او را پیش بینی کرده است.

قبول یا رد وصیت تملیکی

با توجه به آنچه که در خصوص عقد بودن وصیت تملیکی بیان شد در خصوص قبول یا رد وصیت تملیکی باید به موارد زیر توجه کنیم.

قبول شخصی که وصیت به نفع او شده است قبل از فوت موصی نسبت به اراده موصی موثر نیست و موصی می تواند از وصیت خود رجوع کند، حتی در صورتی که موصی له، موصی به را قبض کرده باشد.

بر اساس ماده ۸۳۰ قانون مدنی: قبول شخصی که وصیت به نفع او شده است، صرفا بعد از فوت وصیت کننده معتبر است نه قبل از فوت وی.

در صورتی که موصی له، قبل از فوت موصی وصیت را قبول کند و سپس موصی فوت نماید، بعد از فوت او لازم نیست تا مجددا مورد وصیت را قبول کند بلکه همان قبول سابق بر فوت وصیت کننده برای انتقال مال مورد وصیت کافی میباشد.

بر اساس همین ماده در صورتی که موصی له قبل از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد بعد از فوت وی می‌تواند آن را قبول کند.

در صورتیکه موصی له قبل از فوت موصی مورد وصیت را قبول کرده باشد و موصی فوت کند ولی هنوز مورد وصیت توسط موصی له قبض نشده باشد میتواند از قبول رجوع کند و مجددا وصیت را رد نماید ولی اگر او علاوه بر قبول وصیت مورد وصیت را قبلا نیز کرده باشد، دیگر نمی تواند وصیت را رد نماید.

نکته دیگری که ذکر آن در این رابطه حائز اهمیت است این است که قبل از اینکه مساله وصیت را قبول یا رد نماید، ورثه موصی، نمی‌توانند در آن تصرف کنند ولی اگر موصی له در اعلام رد یا قبول تاخیر نماید و به سبب این تاخیر، ضرری به ورثه وارد گردد آنها می توانند از دادگاه بخواهند تا او را ملزم کند که تصمیم خود را بیان نماید.

قبول قسمتی از وصیت ورد قسمت دیگری از وصیت امکان پذیر است؟

سوالی که در این قسمت مطرح می گردد این است که در صورتی که موصی له، وصیت را قبول و بخشی از موصی به را قبول کرده باشد، آیا می تواند نسبت به آن بخش از وصیت که هنوز قبول نکرده وصیت را رد کند؟

در رابطه با این سوال پاسخ مثبت است و قبول هر قسمت از مال مورد وصیت، وصیت نسبت به همان قسمت را غیر قابل رد میکند.

نسبت به بخش هایی که هنوز قبول صورت نگرفته شخصی که وصیت به نفع او شده است همچنان حق رد وصیت را دارد، مگر اینکه وصیت کننده در ضمن وصیت خود حق تبعیض در وصیت یعنی حق قبول بخشی از وصیت و رد بخشی از وصیت را از شخص موصی له سلب کرده باشد با توجه به آنکه قبول بخشی از وصیت و رد بخشی از آن برای وراثت ضرری ندارد، ایشان نمی‌توانند به دلیل رد بخشی از وصیت از جانب موصی له وصیت را نسبت به بخش دیگر بخشی که قبول شده فسخ کنند.

به عبارت دیگر در صورت قبول بخشی از وصیت و رد بخشی از آن برای وراث اختیار فسخ ایجاد نمی کند.

وصیت تملیکی عقد است یا ایقاع

لازم به ذکر است که در خصوص ماهیت وصیت تملیکی بین حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد دسته‌ای از حقوقدانان وصیت تملیکی را عقد می دانند و دلایل آنها از این قرار است:

موصی له بدون قبول مالک نمی گردد، بنابراین در وصیت تملیکی قبول شرط است و بدون آن وصیت باطل است به همین دلیل این نوع وصیت عقد میباشد.

بر اساس ظاهر ماده ۸۲۷ قانون مدنی باید وصیت تملیکی را عقد دانست.

در مقابل دسته از حقوقدانان عقیده دارند که وصیت تملیکی مانند وصیت عهدی نوعی ایقاع می‌باشد و دلایل آن ها از این قرار است:

در عقود، اگر شخصی که پیشنهاد انعقاد آن عقد را می دهد و طرف مقابل آماده برای قبول این پیشنهاد باشد ولی پیش از گفتن این که آماده می باشد بمیرد، در این صورت عقدی منعقد نمی گردد؛ چرا که طرفین عقد باید تا لحظه اظهار قبول همچنان اهلیت خود را حفظ نمایند، ولی در وصیت بعد از اینکه موصی وصیت را بیان نمود در صورتی که قبل از اظهار قبول فوت نماید وصیت از بین نمی رود و موصی له می تواند پس از فوت موصی قبول یا رد خود را اظهار کند و این ایقاع بودن وصیت را می‌رساند.

در عقود پیشنهاد انعقاد عقد و قبول آن باید پشت سر هم باشد ولی در وصیت تملیکی پشت سرهم بودن یا همان مبالات شرط نیست، لذا این دلیل بر ایقاع بودن وصیت است، ولی در نهایت باید بیان نمود که وصیت تملیکی به عنوان یک عقد پذیرفته شده است چرا که نیازمند قبول می باشد.

تفاوت های بین وصیت تملیکی با وصیت عهدی

اولین تفاوت تملیکی و عهدی این است که موضوع وصیت تملیکی تملیک و انتقال مال موصی به موصی له است، در حالیکه موضوع وصیت عهدی ایجاد تعهدی برای شخص وصی میباشد.

باید توجه نمود که این درست نیست که موضوع وصیت عهدی را محدود به نصب وصی کنید بلکه هر وصیتی که اثر آن ایجاد تعهد باشد و مستقیما منجر به تملیک مال نشود عهدی است به همین دلیل فقها آن را ” تسلیط بر تصرف” نامیده‌اند.

وصیت تملیکی نوعی عقد است چراکه نیازمند قبول شخص موصی له است و بدون قبول او مال مورد وصیت به او منتقل نمیشود ولی وصیت عهدی، ایقاع است و نیازمند قبول وصی نیست و به صرف اراده موصی به وجود میآید.

نکته‌ای که بر اساس ماده ۸۲۸ قانون مدنی مقرر گردیده است و مربوط به همین قسمت می باشد این است که در صورتی که وصیت تملیکی به صورت عام باشد مثل اینکه شخص وصیت کننده مالی را به فقرا بر اساس وصیت انتقال دهد، در چنین مواردی بر خلاف وصیت تملیکی خاص، قبول شرط نیست یعنی وصیت بر غیر محصور نوعی وصیت عهدی است و در نتیجه این نوع وصیت نیز ایقاع می باشد.

وصیت تملیکی از جانب موصی قابل رجوع است و هروقت خواست میتواند از وصیت خود برگردد؛ چون وصیت نشان دهنده آخرین اراده موصی است و نمیتوان آن را غیر قابل رجوع نمود ولی موصی له قبل از اینکه مال مورد وصیت را قبض کرده باشد، حتی اگر قبلا آن را قبول نموده باشد، میتواند رجوع کند ولی زمانی که مال مورد وصیت را قبض نموده باشد، دیگر امکان رجوع برای وی نیست ولی وصیت عهدی ایقاع است.

لازم به ذکر است که وصی می‌تواند تا زمانی که شخص وصیت کننده زنده است وصیت را رد نماید ولی زمانی که وصیت کننده فوت نمود وصی دیگر حق رد را نخواهد داشت، حتی اگر به وصیت علم نداشته باشد در این باره ماده ۸ ۱۳۴ قانون مدنی بیان می‌دارد “در وصیت عهدی قبول شرط نیست لیکن وصی می‌تواند مادام که موصی زنده است وصایت را رد کند و اگر قبل از فوت موصی رد نکرد و بعد از آن حق را ندارد گرچه جاهل بر وصیت بوده باشد”.

در وصیت تملیکی شرط است که شخصی که به نفع او وصیت شده است در زمان قبول وصیت دارای اهلیت باشد یعنی بالغ عاقل و رشید باشد ولی در وصیت عهدی برخلاف وصیت تملیکی وجود اهلیت وصی در زمان فوت موصی شرط است، نه زمانی که شخص وصیت را می نوشت چراکه تعیین نمودن وصی نوعی ایقاع است و اراده وصی در آن تاثیری ندارد.
 

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۲ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا