ثبت علامت تجاری - ثبت برندشرکت ها

تعامل مالکیت های فکری و فرهنگ جوامع

در زمان های گذشته، به علت شرایط سخت زندگی و کمبود امکانات، امکان ضبط و انتقال اندیشه ها و تراوشات ذهنی به شکل امروزی وجود نداشت و افکار و اندیشه ی دانشمندان و بزرگان به صورت کلامی و فرد به فرد نقل می شد. این احتمال نیز وجود داشت که چندین مرتبه در آن اندیشه، تحریف صورت گیرد و یا اینکه کلام مد نظر، به صورت اشتباه بین افراد منتقل شود. حتی تصور اینکه شخصی بخواهد نسبت به افکار و یا تراوشات ذهنی اش، رابطه مالکیت داشته باشد؛ امری بعید و کاملاً تعجب برانگیز تلقی می شد. 

به مرور زمان، با صنعتی شدن جوامع و پیدایش صنعت چاپ، فرصت انتشار اندیشه ها و افکار برای افراد صاحب اندیشه مهیا گشت. همزمان با افزایش تولیدات و انتشار آثار فکری، بعد مالی آثار نیز همانند بعد معنوی آن، مورد توجه عموم قرار گرفت؛ در همین راستا به جهت سعی انسان ها در دستیابی به سود و منافع بیشتر، نقض و سوء استفاده از آثار دیگران افزایش پیدا کرد. اسناد و مدارکی در ارتباط با حق کپی رایت از زمان های قدیم وجود دارد که نشان می دهد در یونان  و روم باستان بهره برداری از یک اثر بدون اجازه صاحب و مؤلف آن، عملی غیر اخلاقی تلقی می شده و خشم مردم را بر می انگیخته است. لیکن به علت ارزش والای علم در آن جوامع، سرقت های علمی و ادبی با فرهنگ و روحیات مردم در تضاد بوده است. 

به مرور زمان، برخی پادشاهان در راستای حمایت از آفرینش ها و تألیفات فکری شهروندان قدم برداشته و برای ایده ها، افکار نوین و کارآمد آنها ارزش قائل شده و به آنها امتیازاتی را نیز اعطا کرده اند. در مجموع حمایت از مالکیت های فکری، به شکلی آهسته و آن هم به صورت غیر رسمی صورت می پذیرفت، تا اینکه در قرن هجده میلادی وارد مرحله تازه ای شد و در کشورهای انگلستان، امریکا و فرانسه رسما مورد شناسایی قرار گرفت و قوانین ملی در این رابطه به تصویب رسید. اولین قانون نیز در زمینه مالکیت فکری در سال ۱۷۱۰ در کشور انگلستان، به نام «آن» به تصویب رسید که به صورت تخصصی حق کپی رایت را مورد حمایت قرار داده است.

در سطح بین المللی نیز برای اولین بار در سال ۱۸۸۳ کنوانسیون پاریس که شامل قواعد و مقرراتی در ارتباط با مالکیت های صنعتی و کنوانسیون برن در سال ۱۸۸۶ که شامل مقرراتی در ارتباط با مالکیت های ادبی هنری بود، مورد شناسایی قرار گرفت که تمامی این معاهدات تحت نظر سازمان جهانی مالکیت فکری، اداره و مدیریت می شده اند در نظام حقوقی کشور ایران برای اولین بار در سال ۱۳۰۴ قانونی به نام علامات صنعتی و تجاری در زمینه مالکیت صنعتی به تصویب رسید که به حمایت از طرح ها و ایده های صنعتی می پرداخت.

در سال ۱۳۴۶ لایحه ای در خصوص مالکیت های فکری به مجلس تقدیم شد که در  تاریخ ۱۱/۱۰/۱۳۴۸ تحت عنوان قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مورد تصویب قرار گرفت که به مرور زمان الحاقاتی نیز در ارتباط با مدت زمان حمایت از آثار پدیدآورندگان، ضمیمه قانون شد و در حال حاضر نیز حاکم است. در طی این سال ها قوانین گوناگونی در کشور به تصویب رسیده است که بیشتر به مالکیت های صنعتی پرداخته اند اما قوانین متعددی در ارتباط با مالکیت های ادبی هنری نیز وجود دارد که تعدادی از آنها متعلق به زمان های بسیار دور می باشد؛ همچنین لایحه ای تحت عنوان «حمایت از مالکیت های فکری» توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است که در راستای حمایت از پدیدآورندگان آثار ادبی هنری قدم مهمی برداشته که در جایگاه خود بسیار جامع و کارآمد می باشد، اما هنوز وضعیت آن نامشخص است و به سرانجام نرسیده است.

در کشورهای غربی، همگام با رشد فردگرایی در قرن هجدهم، موضوع تملک و تسری اش از شیء مادی  به آثار فکری، ایده‌ها و نوآوری ها اهمیت و جایگاه فرهنگی پیدا کرد. چنانکه در اوایل قرن بیستم، سازمان‌های تخصصی همانند انجمن روانشناسان امریکا سعی کردند تا به وسیله ی استاندارد ساختن استناد دهی در پژوهش های علمی، تضمین حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار را فراهم نمایند. این گونه حمایت های فرهنگی، تجاری و اخلاقی از آثار فکری باعث این امر شد که در کشورهای غربی ذهنیت فرهنگی مدرنی در ارتباط با موضوع سرقت علمی شکل بگیرد.

بعید به نظر نمی رسد که این ذهنیت برای شهروندان برخی از کشورهای شرقی و پژوهشگرانی که آثارشان را به زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم و بین المللی به قلم تحریر در می آورند و یا دانشجویانی که در راستای تحصیلات عالی به کشورهای غربی مهاجرت می کنند، غریب به نظر  برسد. در نتیجه طبیعی خواهد بود که اگر اساتید و مسئولان مربوطه،  تمام دانشجویان را به یک چشم نبینند و اگر توسط یک دانشجو تخلف و یا نقضی رخ داد، هنگام تصمیم گیری به مسائل فرهنگی کشور متبوع آن دانشجو نیز دقت کنند. البته در حوزۀ سرقت علمی و حتی ادبی هنری، مسائل فرهنگی را باید در کنار عواملی همچون فشار حاکم بر شخص جهت انتشار آثار و کمبود وقت جهت به ثمر رساندن یک اثر در نظر داشت. با توجه به توضیحات و مطالب ارائه شده، عملکرد و نقش فرهنگ نیز در ارتباط با حقوق مالکیت فکری روشن شد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا