در پرونده هیچ شاهدی نداشتند و به گزارش مامور استناد شده بود چه باید کرد؟
با سلام و احترام
۱...سالهاست ک از طلاق و ازدواج والدین و ازدواج مجدد مادرم میگذرد و در تمام اینسالها بخواست ایشان از دیدار وی محرومیم و دلتنگی ایشان را با تمام سختی هایی ک بقلبمان هدیه میدهد تحمل میکنیم لذا هرگز در تمام این مدت برای حفظ آرامش خاطرشان برایشان هیچ گونه ناراحتی و مزاحمتی ایجاد نکردیم
۲ .....لذا دو سال پیش ایشان بجهت طلاق از همسرشان ب منزلم مراجعه و و سکونت یافتند و پس از آشتی با همسرشان مرا متهم به سرقت طلاهایش با خوراندن قرص و اقدام علیه همسر دومش بجهت طلاق و مهریه متهم نمودند د قرار منع تعقیبم صادر شد گرچه باردار بودم و ضربات روحی و جسمی زیادی بر من وارد شد و زبر بار فشار روانی زیادی بودم
و اکنون
۳....چندی پیش بدلیل مسعله مهم شخصی مجبور شدم ب درب منزلشان مراجعه و تقاضای دیدارش را در اتومبیل شخصی ام برای لحظه ای کوتاه داشته باشم
۴......اما هر چه اورا صدا زدم و به در کوبیدم ایشان درب را باز نکردند
۵.....از آنجایی ک دختر ایشان نتوانستم احساساتم را کنترل کنم که در نهایت اشک و ناله و زاری و التماس کردم که بیاید تا او را ببینم اما فایده ای نداشت
۶..... انقدر حالم بد بود و از شدت گریه بقلبم فشار آمد که از هوش رفتم و مردم دورم برای کمک جمع شدند اما مادرم باز هم نبامد تا بگوید دردت چیست که این همه گریه و التماس میکنی
۷..... در نهایت پس از یک ساعت ک از حضورم درب منزلشان میگذشت آنها با مامور کلانتری تماس و در حضور مامور برای نوشتن گزارش درب را باز کردند
۸.... وقتی مادرم را در کنار آن مرد با خونسردی تمام دیدم شروع گفتم با نفرین به او گفتم که هرگز او را نمیبخشم و به بانوی دوعالم فاطمه ی زهرا (س)واگذارش نمودم که حق من فرزند بیگناه را از او بگیرد بعد هم با اجازه از مامور کلانتری از محل دور شدم و رفتم.
۹......حال متهم به توهین از طرف مادرو همسرش شده ام و میگویند دفاع موثر کنم و منی که نمیدانم چه در انتظارم خواهد بود...
و گناهم چیست که اینگونه محکومم ....
در پرونده هیچ شاهدی نداشتند و به گزارش مامور استناد شده بود ... از قاضی خواستم مامور را جهت شهادت احضار کنند در حالی که او آخر ماجرا آمده بود .
۱۰ ......از محبت و صبوری شما بزرگواران در ارایه راهنمایی ارزشمند تان جهت دفاع موثر کمال تشکر را دارم.
عجرکم عندالله...