ازدواج موقتخانواده

صیغه در اسلام

نظام خانواده، از مهمترين نهادهاي اجتماعي است. براي حفظ اين نهاد و تحكيم روابط خانوادگي با رعايت اصول و قواعد آن مي توان پيوند و پيمانِ زناشويي را استمرار بخشيد. در روابط زناشويي دو عنصر مهم، نقش دارند:

  1. رابطه غريزي و جنسی
  2. رابطة عاطفي ـ رواني و معنوي. يكي از تفاوت هاي اساسي در ازدواج در بين زن و مرد، اين است كه معمولاً براي زن عنصر عاطفي و رواني از عنصر جنسي اهميّت بيشتري دارد.

آيا اسلام با تعدّد زوجات موافق است؟

در برخي از مواقع، زن به خاطر وجود مشكلاتي (ايّام عادت، بيشتر ايام بارداري، بيماري و …) نمي تواند نياز همسر را بر طرف نمايد. در ايّامي كه مرد به دلايل مختلف، در مسافرت هاي طولاني باشد و همسر مرد همراهش نيست.

نوشته های مشابه

در جامعه به خاطر عوامل گوناگون، غالباً تعداد دختران و زنان (به خصوص زنان بيوه)، بر تعداد مردان بيشتر است و اين يك مشكل اجتماعي است. تعدادي هم به جهت فراهم نبودن شرايط ازدواج دائم، قادر به ازدواج نيستند.

حال در اين موارد چگونه افراد، نياز جنسي خود را ارضاء نمايند؟ اسلام راه معقول و منطقي و شروعِ ازدواج مجدّد (دائمي، موقت) را در نظر گرفته است. البته تك همسري طبيعي ترين حالت زناشويي است كه در آن هر يك از زوجين، احساسات، عواطف و منافع جنسي ديگري را از آنِ خود مي داند.

اسلام در شرايط خاصي، تعدد زوجات را تجويز نموده است. مسئلة ازدواج مجدّد (موقت، دائمي) را بايد مثل طلاق از باب اضطرار و ضرورت اجتماعي و فردي در شرايط خاصّي نگاه كرد. همانطوركه طلاق در مواقع خاص و آخرين چاره است و در حالت عادي از مبغوض ترين امور است، ازدواج مجدّد نيز براي عدّه اي خاص با شرايط سخت، تشريع شده است.

ازدواج موقّت براي چه كساني و با چه شرايطي است؟

براي كسي كه به سنّ ازدواج رسيده است ولي به دلايل گوناگون، توان انجام ازدواج را ندارد. به دليل اينكه فردِ متديّن و پاي بند به احكام و دستورات ديني است، از طريق غير شرعي، نياز جنسي خود را نمي تواند، ارضا كند، رياضت طلبي و رهبانيّت جنسي نيز در اسلام مردود است، تنها راه براي چنين فردي ازدواج موقت است. امّا فردي كه داراي همسر و فرزند مي باشد و مي تواند نيازهاي خود را برطرف نمايد، چرا و به چه دليل منطقي اقدام به ازدواج موقّت مي كند؟

امام كاظم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «اين كار (ازدواج موقت) براي كسي رواست كه خداوند او را با داشتن همسري از اين كار بي نياز نكرده است. امّا كسي كه داراي همسر است فقط زماني مي تواند دست به اين كار بزند، كه دسترسي به همسرش نداشته باشد.»

اگر كسي براي هوسراني و شهوت راني اقدام به ازدواج موقّت كند، محكوم است؛ زيرا او اسير شهوت و هواي نفس خود، شده است. اين رفتار خطرناكي است و او را گرفتار خواهد كرد. زيرا غريزة جنسي سيري ناپذير است. امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «هركس شهوتراني كند و ازدواج متعددي را انجام دهد، رسوايي او را فرا گرفته و مفتضح خواهد شد.» لذا نبايد با تبعيّت از هواي نفس، گرفتار شهوت و وسوسه هاي شيطاني شد.

امام صادق ـ عليه السّلام ـ : «مؤمن واقعي كسي است كه تسليم هواي نفساني و شهواني خود نگردد.». باز امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «شجاع ترينِ مردم كسي است كه بر هواي نفس خود غلبه پيدا كند.»

بنابراين ازدواج موقت براي كساني است كه نياز به زن دارند، يعني افراد مجرد و يا مرداني كه همسران آنان، يا همراهِِ خود نيستند و يا به دلايل مختلف توانايي ارضاء نياز همسر خود را ندارند، تشريع شده است.

چرا در روايات دوگونه با ازدواج موقت برخورد شده است؟

در مورد ازدواج موقت، از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ دو گونه روايات رسيده است؛ در برخي از آنها، تشويق به اين امر شده است؛ در برخي ديگر از آن مذمت شده است. در جايي كه اين ازدواج براي هوسراني باشد، منع شده است و اگر عوارض منفي اجتماعي و فردي داشته باشد، مورد نهي قرار گرفته است. براي كسي كه همسر دائمي دارد و مي تواند با او نيازهاي ضروري جنسي خود را بر طرف سازد نيازي به اين متعه نمي باشد. امام كاظم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «تو را با متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بي نياز كرده است.»

از طرف ديگر، در برخي روايات ديگر، اين عمل مورد تشويق قرار گرفته است؛ اين براي تأمين اهداف خاصي بوده است. اولاً براي جلوگيري از انحرافات جنسي و اخلاقي در جامعه، ازدواج موقت ضروري است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ : «هركس به اين سنّت الهي عمل كند و آن گاه غسل نمايد، خداوند از هر قطرة آب غسلش، ۷۰ ملك مي آفريند تا براي او تا روز قيامت استغفار كنند.».

ثانياً چون خليفة دوم، اين سنّت اسلامي را ممنوع كرد، كه البته اين نهي خليفه يك نهي سليقه اي بود نه نهي شرعي و قانوني، ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ كه حافظان دين اسلام هستند، براي حفظ اين سنّت اسلامي و فراموش نشدن آن، ديگران را تشويق به آن مي كردند. اينجا بود كه يك مصلحت و حكمت ثانوي با حكمت اولي، نكاح منقطع توأم شد. لذا جايي كه اهل بيت مردان متأهل را از اين كار منع مي كردند به جهت حكمت اولي (جلوگيري از انحرافات جنسي) بود. و جايي كه افرادي را ترغيب مي كردند به اعتبار حكمت ثانويِ آن بود.

آيا با ازدواج موقّت، حق همسر دائمي تضييع نمي شود؟

مرداني هستند كه از اين قانون اسلامي سوء استفاده كرده و حق همسر دائمي را رعايت نمي كنند. هرچند روشن است كه تضييع حقوق همسر اول، به جهتِ نفس اين نكاح منقطع نيست، بلكه عملكرد منفيِ مرد باعثِ نارضايتي همسر اول مي شود. مگر همة كساني كه ازدواج دائمي كرده اند و ازدواج مجدّدي نداشته اند، حقوق همسران خود را به طور كامل رعايت مي كنند؟ اگر اين حكم اسلامي (متعه) با شرايط خاص خود، به طور صحيح انجام بگيرد، و مرد متعهد و مسئوليت شناس باشد، حقوق همسر دائمي تضييع نخواهد شد.

مقايسه كنيد بين كساني كه با عدم توانايي ازدواج دائم به آثار شومِ بي بند و باري گرفتار مي شوند و بين كساني كه با ازدواج موقّت، نياز جنسي خود را به طور مشروع برطرف مي كنند. با اين مقايسه به ارزش و عظمت اين قانون مقدس پي خواهيد برد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا