حضانت فرزندخانواده

حضانت طفل

برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است. حضن و حضانت به معنای در آغوش گرفتن است.حضانت هم حق است و تکلیف.حق قابل اسقاط و گذشت است مگر اینکه جزو قوانین آمره باشد.تکلیف الزام آور است و باید انجام گیرد و در مقابل هر حق یک تکلیف وجود دارد .

هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده ی آنهاست از نگاهداری او امتناع کنند .در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی العموم نگاهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت به عهده ی اوست الزام کند .درصورتی که الزام ممکن با مؤثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند .

نکته : در صورت عدم پرداخت خرج طفل توسط پدر و مادر ، خرج او را از بیت المال پرداخت می کنند .

یعنی حق هست که مادر حضانت طفل را بر عهده داشته باشد ولی همچنان حق را نمی تواند از خود اسقاط بکند و دست بر دارد پس خود اینکه می گوید نگهداری باید بکنیم این یک نوع تکلیف برای پدر یا مادر ایجاد می کند و از طرفی هم نمی تواند بر دیگری واگذار بکند حقی است که قابل اسقاط یا واگذاری به غیر نیست . پاره ای از حقوق قابل واگذاری به غیر نمی باشد مثل حق زوجیت ، حق تولیت نسبت به وقف ، حق وصایت اینها حقوقی هستند که برای اشخاص ایجاد می شود ولی قابل واگذاری نیست بخصوص حق تولیت که در آن منافعی برای قبولی در نگهداری اموال وقف شده وجود دارد . البته در پاره ای از موارد به اقتضای ان حضانت و تربیت طفل ، پدر یا مادری که حق حضانت مال انهاست که گفته شد که حق در ان تکلیف هم مستتر است می توانند دیگری را به عنوان نماینده خودشان مقرر بکنند که ان اموری که به عهده آنها است به شرطی که آن امور مباشرت در ان شرط نشده باشد که معمولا مباشرت در تربیت بچه چندان وجود ندارد به دیگری واگذار بکنند و اگر هم خواستند واگذار بکنند از محل اموال طفل نمی توانند دستمزد و حق الزحمه آن شخص را بدهند خودشان ممکن است که این حق الزحمه و اگر وجود داشته باشد به عهده بگیرند و همچنین نمی توانند این حق را از خودشان اسقاط بکنند حالا ممکن است که مادر بگوید که من نمی خواهم حق حضانت را یک زمانی می گوید من از حق الویت خودم استفاده نمی کنم یک بحث دیگر است یک وقت می گوید من اسقاط می کنم که اسقاط کردن نتیجه آن اینست که اگر ما بپذیریم حق قابل اسقاط است اگر خواست مجددا آن حق را بگیرد مواجه با اشکال می شود چون صرف نظر کرده است .

اگر دعوا شد و نتوانستند پدر و مادر در مورد حضانت بچه به توافق برسند آنیکه باید حضانت بکند نمی کند اینجا باید یکی از این افرادیکه قیم ،پدر ، نادر ، یکی از اقربا یا مدعی العموم (دادستان) نگهداری طفل را از حاکم یا دادگاه می خواهد که از اینها الزام بکند و اجبار بکند بر پدر و مادری ی که حق حضانت را داشتند در هر صورت حق حضانت طفل قانون گذار مشخص کرده است که در سنین مختلف با چه کسی است اینجا دادگاه الزام می کند که تکلیف را انجام بدهند

اگر نتوانستیم پدر یا مادر را ملزم بکنیم بر حضانت باید کس دیگری را بگذاریم اگر حضانت را پدر قبول نکرد خرجش را از او چنانچه داشته باشد می گیریم و اگر پدر نبود چون بچه واجب النفقه مادر می شود اینجا به خرج مادر تامین می کنیم. دولت باید تامین کننده این باشد و از محل بیت المال این هزینه ها پرداخت بکند.

حضانت و نگهداری طفل که پدر و مادر او جدا شده اند

ماده ۱۱۷۴ ق . م :

در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی باشد . حق ملاقات طفل خود را دارد .

تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.

اسقاط حق حضانت

حضانت زمانی برای پدر و مادر بوجود می آید که قدرت اعمال آن را داشته باشند در صورت عدم توانایی از آنها اسقاط می شود .

در ماده ۱۱۷۳ ق . م :

(هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر و یا مادری که طفل تحت حضانت اوست. صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر قیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند)

موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:

  1. اعتیاد زیان آور به الکل مواد مخدر و قمار .
  2. اشتهار به فساد اخلاقی و فحشاء .
  3. ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی .
  4. سوء استناده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء ، تکدیگری و قاچاق .

در این شرایط از اعمال حضانت جلوگیری می شود .

اسقاط حق حضانت در اثر جنون والدین

ماده ۱۱۷۰ ق . م :

اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با او است مبتلا به جنون شود یا با دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود .

در صورتی که پدر دچار جنون شود دیگر نمی تواند حضانت طفل را داشته باشد و حضانت او را به مادر انتقال می دهند .

ماده ۱۱۶۸ ق . م :

(نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.)

نظیر این مساله را در مورد دو نفر که وصی یک نفر باشند داریم . کسی از دنیا رفته و دو نفر را وصی خودش قرار داده است یکی از این دو نفر نمی تواند بخاطر عجز و ناتوانی وظایف وصایت را نمی تواند اداء بکند اینجا بعضی از حقوق دانان بر این باورند که اگر مطلق گفته باشد شما دو نفر وصی من هستید نگفت که به تنهایی عمل کنید یا با نظر هم هیچ چیزی نگفته باشد فقط گفت که شما دو نفر وصی من هستید اگر یکی از این اوصیاء نتواند وظایف وصایت خود را انجام بدهد دیگری جایگزین او می شود در اینجا هم به همین نحو صورت می گیرد .یکی از اینها نتوانستند این حق و تکلیف را اداء بکند بنابراین به صورت واجب کفایی به عهده دیگری خواهد بود پس جنون از مواردیست که حق حضانت را چه در مادر و چه در پدر اسقاط می کند

اسقاط حق حضانت در اثر ازدواج مجدد مادر

درصورتی که ما در طفل از ازدواج مجدد کرده باشد حق حضانت از او ساقط می شود ولو اینکه اولویت داشته باشد.

اگر مادر مبتلا شده به جنون بهبود یابد و یا مادری که ازدواج مجدد کرده است نکاحش را منحل سازد حق حضانت به او باز می گردد و می تواند آن را اعمال کند .

اسقاط حق حضانت در اثر کفر

پدر و مادری که کافر بودند اگر یکی از آنها مسلمان شود و دارای فرزند باشند حق حضانت از او ساقط می شود .در صورتی که هر دو مرتد شوند حق حضانت از هر دو ساقط می شود .

انتقال حق حضانت

در صورتی که یکی از ابوین فوت کند حق حضانت بر عهده ی پدر یا مادری که در حیات است خواهد بود .در صورتی که پدر و مادر هر دو فوت کرده باشند حق حضانت بر عهده ی حاکم است که برای فرزند، قیم انتخاب کند .

ماده ۱۱۷۱ ق . م :

در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد .

که ممکن است که پدر و مادر برای بعد از فوت خوذش کسی را وصی قرار داده باشد که اداره امور بچه را به عهده داشته باشد ولی او در امور مالی که بعد ا راجع به آن صحبت می شود می تواند دخالت بکند اما در خصوص حضانت حق و تکلیف است برای ابوین است همان طوری که مثال هم زده شد و گفته شد این منتقل می شود به پدر یا مادر هر کدام که زنده هستند اما اگر اینها هر دوی شان فوت بکنند که اینجا وصی یا حاکم که در این گونه امور دخالت می کند در امور اطفال هم دخالت می کند

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا